فصل 1318 1318. دنیای تاریک

نوآ منطقه را ترک نکرد. او از ابر خورنده فرار کرده بود و ماده تاریک خود را به کار انداخته بود تا پشت نزدیک‌ترین درخت پنهان شود. در حالی که نوآ فاجعه‌ای را که ایجاد کرده بود مشاهده می‌کرد، انرژی بالاتر او به شکل یک زره شیطانی درآمده بود.

با دیدن عنکبوت عظیم الجثه غرایزش از ترس فریاد زد. تک تک سلول‌های بدنش او را تکان می‌داد تا تا آنجا که ممکن بود فرار کند، اما به نظر می‌رسید چشمانش به آن موجود باشکوه چسبیده بود.

هاله ملکه دوازده پا با جنگل یکی بود. در ابتدا به نظر می‌رسید که وجود این موجود با محیط ترکیب شده است، اما تکنیک قضاوت آسمانی باعث شد که نوآ حقیقت پشت آن صحنه را درک کند.

هاله جانور از محیط کپی نمی‌کرد. در واقع این عنکبوت بود که قوانین خود را با جنگل درمیان گذاشته بود. آن ناحیه جزئی از وجودش بود و موجود می‌توانست ماده را تا آنجا که می‌خواست به دور خود خم کند.

نوآ از حیرت لال شده بود. جانوران جادویی وجود خود را با افزایش درجات بالا می‌بردند، اما فردیت نداشتند. عنکبوت عظیم می‌توانست آن اثرات را تنها با تأثیر غیرفعال خود ایجاد کند.

جنگل نمایانگر هاله ملکه دوازده پا بود. حتی ماده ارتجاعی سرزمین‌های جاودانه نیز نتوانست از نفوذ آن بگریزد.

نوآ به غرایزش شک نکرد. می‌دانست چه چیزی در مقابلش ظاهر شده است. عنکبوت یک جانور جادویی در رتبه 8 بود. وجودی بود که از حالت ساده یک موجود آسمانی گذشته بود!

نوآ در حالی که اطلاعات بی‌شماری در ذهنش می‌چرخید، فکر کرد: -این جنگل دنیاییه که از وجود اون زاییده شده.

ملکه دوازده پا نماینده زنده موجودی بود که از رتبه هفتم گذشته بود. این به او نشان داد که اگر می‌خواهد در سفر تهذیب پیشرفت کند، باید برای چه تلاش کند.

تأثیر هاله آن با دنیای تاریک او متفاوت بود. تکنیک نوآ بر انرژی بالاتر او تکیه داشت تا فضای موجود را اشغال کند و آن را مطابق میل خود تغییر دهد. با این حال، جانور برای ایجاد نتایج برتر به هیچ ابزاری نیاز نداشت.

تغییرات ایجاد شده توسط هاله عنکبوت یک پدیده موقتی نبود. مواد جنگل همچنان متعلق به وجود آن خواهد بود مگر اینکه قانون قوی‌تری آن را فتح کند.

تغییراتی که در این مواد ایجاد شد، ایراداتی را در ساختار آن‌ها نشان د...