فصل 1369 1369. اتاق زیرزمینی

نوآ شاهد بود که رئیس اش به زیردستان خود دستور عقب نشینی می‌دهد. تذهیب‌گران مرحله گازی تردیدی در ترك منطقه رومبلینگ نداشتند، و رئیس اش پس از فرستادن رد مهر دفتر حکاکی شده خود برای او، آن‌ها را دنبال كرد.

اکنون می‎توانستند با یکدیگر تماس بگیرند، بنابراین از آن جدایی موقت بدشان نمی‎آمد. معامله آن‎ها از قبل برقرار بود. حالا فقط باید به آن احترام می‌گذاشتند.

نوآ نمی‌توانست فوراً چشم‌انداز جهنمی را ترک کند. او می‌خواست آن بعد جداگانه را کشف کند و قبل از ورود به یک ماجراجویی جدید، وضعیت خود را ارزیابی کند.

حتی اگر شیطان آسمانی دشمن او می‌شد، نوآ قصد داشت با او ملاقات کند. با این حال، باید چند آماده سازی علیه او و گروه رئیس اش انجام می‌داد.

رئیس اش به سطح تذهیب شیطان آسمانی اشاره نکرد، اما نوآ می‌توانست حدس بزند که در آخرین مرحله از رتبه هفتم است. حریفی که دارای چنین قدرتی بود، توجه کامل نوآ را می‌طلبید، به خصوص که او مجبور بود با دشمنان احتمالی سفر کند.

نوآ به سمت کوهی پرواز کرد که رعد و برق منتشر می‌کرد. وقتی به قله رسید، حفره‌ای در دید او پدیدار شد و برق‌های نارنجی هر از گاهی در اعماق آن می‌درخشید.

او هیچ اطلاعی از آن میراث نداشت. نقشه او مبهم بود و فقط اشاره می‌کرد که رعد و برق‌ها در داخل آن بیشتر می‌شوند. در مورد آزمایشات و پاداش‌های نهایی چیزی گفته نشده بود.

نوآ وارد حفره شد و چند ساعتی به سمت اعماق آن راه رفت. زمین آن‌جا رنگ قرمز روشنی داشت و سوراخ‌های متعدد سطح آن را پر کرده بود.

به نظر می‌رسید که شخصی در گذشته تکه‌هایی از آن غار را کنده است. نوآ نمی‌دانست که این کار یک تذهیب‌گر بوده یا خیر. با این حال، آن صحنه عدم وجود منابع ارزشمند در قسمت‌های اولیه میراث را تأیید می‌کرد.

پس از آن کشف، نوآ به راهپیمایی بیشتر در داخل غار ادامه نداد. او روی زمین نشست و توجه خود را بر مراکز قدرتش متمرکز کرد.

جاه‌طلبی او باعث شده بود همه اندام هایش بهبود یابد. دانتیان او در مرحله مایع بود، بدنش به سطح میانی رسیده بود و دیوارهای ذهنی او سخت‌تر شده بود. گویی همزمان چندین پیشرفت را پشت سر گ...