فصل 1373: لژیون

نوآ کریستال ها را ذخیره کرد و پس از یک نگاه آخر به مجموعه رعد و برق ها، گودال را ترک کرد. او چیزی از آن میراث به دست آورده بود، بنابراین بدش نمی‌آمد که چند ثانیه برای قدردانی از صحنه صرف کند.

نوآ در حالی که به سمت ورودی میراث برمی‌گشت فکر کرد: "ـاون چیزی بالاتر از سطح فعلیم بهم نداد. چه اراده خسیسی بود."

آهی از دهانش خارج شد اما نوآ به زودی آن را فرو نشاند. حفره، حاوی کریستال هایی در رتبه هشتم بود اما اراده سخاوتمندی خود را محدود کرده بود که فقط مواردی را در ردیف میانی به نوآ دهد . با این حال، نوآ نمی‌توانست شکایت کند زیرا در نهایت چیزی عایدش شده بود.

نوآ فکر کرد: "ـحدس می‌زنم هیچ فایده‌ای تو جست‌و‌جوی میراث های دیگه وجود نداره. اینبار خوش شانسی آوردم، اما دفعه‌ی بعدی احتمالا با خطراتی رو به رو میشم که هنوز نمی‌تونم مقابلشون بایستم. چندتا آیتم معمولی هم ارزش صرف وقتی که باهاش می‌تونم دنیا رو بگردم ندارن."

افکار نوآ استدلال قبلی خود را تأیید کرده بود. کاوش در منظره جهنمی و سرزمین سقوط کرده به طور کلی در سطح کنونی او بی معنی بود. بیشتر میراث در آنجا حداقل به سطح کشت در مرحله جامد نیاز داشت.

او ترجیح داد با فرمانده‌ آش و زیردستانش به دنبال شیطان مقدس بگردد. احساسات او در مورد آن موجودیت افسانه‌ای هنوز نامشخص بود، اما نوآ احساس می‌کرد که پس از ملاقات با آن شیطان تصمیم خود را خواهد گرفت.

نوآ قبلاً شیطان مقدس را به عنوان یک متحد طبیعی می‌دید، اما نمی‌خواست برای تصمیم‌گیری به اتفاقاتی که در سرزمین پایینی رخ داده بود تکیه کند. آن شیطان حتی نمی‌دانست که چه کسی میراث او را تصرف کرده است، زیرا او بیش از نه هزار سال در سرزمین‌های جاودانه بوده است.

نوآ فکر کرد: "ـبرام سواله که الان مشغول چه کاریه."

به گفته فرمانده اَش، شیطان مقدس شبیه مزدوری بود که مایل بود از تخصص خود برای پول استفاده کند. این موقعیت به او این امکان را می‌‌داد که منابع زیادی را جمع آوری کند، به ویژه در محیطی با تعداد کمی از استادان کتیبه.

.

.

.

اعضای شهر کریستال و گروه فرمانده اَش تنها تیمی نبودند که وارد چشم انداز جهنمی شده بودند. شهر کریستال برای شکار نوآ با چندین نیروی کوچک تر تماس گرفته...