تولد شمشیر شیطانی
قسمت: 1417
فصل 1417: مناقصه
خون نوآ در مقابل تپش های آن قلب بزرگ به نهایت جریان خود در رگ هایش رسیده بود. موج گرسنگی بدنش را پر کرد و جزر و مدی در دریای ذهنش ایجاد کرد.
حتی اگر نوآ از وضعیت دورهای خود پیشی گرفته بود، غرایز او همچنان وجود داشت و آنها نمیتوانستند در مقابل قلب تپنده یک جانور جادویی رتبه 8 ساکت بمانند.
دان دستانش را به دیوار شفاف کوبید و آب دهانش از دهان بازش بیرون ریخت. غرایز او نیز دیوانه شده بودند، اما او فاقد خودکنترلی نوآ و جردن بود.
نوآ در حالی که غرش با صدای انسانی او آمیخته شده بود گفت: «دان. بنشین.»
غرور نوآ تمام اتاق را پر کرد و به درون ذهن ناپایدار دان نفوذ کرد و برای او روشن ساخت که غرایزش سعی در به کنترل گرفتنش دارند. دورگه( دان) به آرامی تحت این تأثیر آرام شد و روی کاناپه نشست در حالی که نگاهی شگفت زده به نوآ دوخته بود.
جردن نیز به سمت نوآ چرخید. مردمک هایش برای نشان دادن ماهیت واقعی او تیز شده بودند و تعجب آشکاری از آنها بیرون آمد. سطح تهذیب دان از نوآ پیشی میگرفت، اما نوآ توانسته بود به راحتی به او فرمان دهد.
همان شوک ذهن دان را پر کرد. او نمیتوانست توضیح دهد که چگونه نوآ میتواند در آن موقعیت تا این حد آرام بماند. در مورد تأثیر دستورات نوآ نیز، دان از ذهن ناپایدار خود برای توجیه آن اتفاق استفاده کرد.
پیشنهادات بیشماری در پنل ظاهر شد. تهذیبگران روی صندلی ها بیتوقف داشتند سنگ های روح را برای آیتم ارسال میکردند به این امید که آن منبع باورنکردنی را به دست آورند.
تهذیبگر روی صحنه سعی کرد توضیح دهد: «این یکی از گنجینههاییه که از سرزمین سقوط کردگان بازیابی شده.» با این حال، تشویق و سر و صدای تماشاگران صدای او را پوشانده بود و او را مجبور به کنار گذاشتن این توصیف کرد.
پیشنهادات برای قلب تپنده به سرعت از یک میلیون سنگ روح فراتر رفت و مدام افزایش مییافت. افزایش قیمت تنها زمانی کاهش یافت که به پنج میلیون رسید. در پایان مزایده، شخصی این کالا را به مبلغ یازده میلیون خرید.
در حالی که آیتم رتبه 8 دیگری جایگزین قلب میشد و آغاز دومین جنگ مزایده فرا میرسید نوآ با خودش اینگونه فکر کرد: "-ممکن است این مزایده رو دست کم گرفته باشم."
تهذیبگران روی صندلی های متعلق به سازمان های بزرگی نشسته بودند که هرکدام دارای تهذیبگری رتبه 8 در م...
کتابهای تصادفی


