تولد شمشیر شیطانی
قسمت: 1423
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل 1423: شکار
جانوران جادویی که به نوآ حمله کرده بودند موجوداتی در طبقه متوسط بودند. برای آنها عادی بود که روی هدفی که احساس میکردند در سطح آنها است تمرکز کنند. با این حال، به شدت قدرت بدنی او را دست کم گرفته بودند.
نوآ فقط یک دورگه نبود. سیاهچالهاش او را در لیگ برتر قرار میداد و بدنش آنقدر پاکسازی پشت سر گذاشته بود که برچسبهای ساده نمیتوانستند قدرت آن را توصیف کنند.
شاخکهای بیشتری تار و پود آسمان را شکستند و خود را در اطراف نوآ گرفتار کردند. حتی برخی از جانوران جادویی رده پایین به حمله پیوسته بودند تا قدرت را به نیروی کشش اضافه کنند، اما هیچ تفاوتی نداشت.
نوآ تکان نخورد. به دلیل فشاری که به پیکرش وارد شده بود، شکافهایی روی زمین باز شد، اما او تکان نخورد. موجودات حتی نمیتوانستند او را به سمت معابر سمت خلأ خم کنند.
نوآ در حالی که مچ پاهایش را پیچاند و شروع به چرخیدن کرد، فکر کرد
-وقتی فرصت داشتی باید به من حمله میکردی.
شکافهای کوچکی در اطراف او باز شد درحالی که قدرت خود را برای کشیدن آن موجودات به کار میبرد و برای ترک منطقه چرخید. وقتی با موفقیت چرخید و شروع به راه رفتن کرد، لرزههایی شاخکها را پر کردند، طوری که انگار تودهای از اندامها دور بدنش پیچیده نشده بود.
نوآ تقریباً میتوانست صدای جیغ جانوران جادویی را از لرزههایی که شاخکها را پر کرده بود بشنود. میتوانست سردرگمی و ترسی را که در درونشان ظاهر شده بود احساس کند.
شاخکهای بیشتری از فضای خلاء بیرون آمدند. آن جانوران جادویی نمیخواستند شکافهای زیادی ایجاد کنند زیرا در این فرآیند پوشش خود را از دست میدادند، اما نمیتوانستند نوآ را رها کنند.
نوآ در حالی که شاخکها در اطراف پیکر او جمع شده بودند به راه رفتن ادامه داد. نیروی کششی در نهایت شروع به تأثیرگذاری بر او کرد، اما تقریباً در آن نقطه به لبههای منطقه رسیده بود. او دیگر مجبور نبود خودداری کند.
با نشت هاله او به محیط، شکافهای عظیمی در آسمان باز شد. سیاهی فضای خلاء با سفیدی سرزمینهای جاودانه در هم آمیخت و نوآ پاهایش را خم کرد تا قدرتش را جمع کند.
هنگام برداشتن قدمهای بزرگ که تقریباً دهها جانور جادویی را با خود میکشید، شکافهایی زیر پایش باز شد. هنگامی که او به لبه منطقه خالی ...
کتابهای تصادفی


