فصل ۱۴۷۷. Threa (تِرا)

فلیشیا گفت: «تو فقط از منطق سرپیچی نمی‌کنی، بلکه کلاً برخلاف ماهیت اصلی سفر تهذیب پیش میری!»

فلیشیا با دیدن نوآ که به زور سطح تهذیب خود را تا مرحله جامد بالا می‌برد نتوانست جلوی فریادش را بگیرد. جاه­طلبی نوآ در میان بافت جهان سرازیر شده و تأثیرش موجب شد که ماده پیرامون او تکامل یابد.

با گسترش نفوذ نوآ، آن قسمت از آسمان تاریک­تر شد. لکه‌های سیاه حتی در داخل شعله فلیشیا هم، ظاهر شدند. هنگامی که جاه­طلبی نوآ در تار و پود شعله­ها هم نفوذ کرد، کارشناس کنترل حملاتش را از دست داد. آتش او دیگر متعلق به خودش نبود.

نوآ شمشیر نفرین شده را ذخیره کرد و دوباره تیغه سفید را به دست گرفت. وقتی در آن فرم بود نمی‌توانست از سلاح سیاهش استفاده کند. حملات آن شمشیر از سطح تهذیب جدید او به عنوان پایه و اساس خود استفاده می‌کرد و نوآ قدرت مقاومت در برابر نقائص آن را نداشت.

با این حال، جاه­طلبیش به او اجازه داد تا به دارایی­هایی متوسل شود که معمولاً نمی‌توانست از آنها استفاده کند. خُرناس و شب از سینه‌اش بیرون آمدند و وقتی در نفوذ اربابشان غسل کردند، سطحشان بالا رفت.

خرناس بزرگتر شد، پوستش متراکم­تر گشت و شاخ­هایش رشد کردند. مقدار قدرت موجود در بدنش افزایش یافت و موجود در باز کردن دهانش برای پرتاب توانایی ذاتی خود، دریغ نکرد.

شب هم رشد کرد. حین آمیختن با جهان و شلیک به سمت فلیشیا، بدنش محو و تیره شد. هنگامی که به سمت متخصص پرواز می‌کرد، طوری بود که انگار یک دنباله سیاه آسمان سفید را آلوده می­کند.

شمشیر شیطانی نیز بهبود یافت. بافتش متراکم­تر شد و به دلیل نیروی عظیم انباشته شده در وجودش، شعله‌های ماده تاریک از ساختار آن به خارج بیرون زدند. اسلحه زنده همچنین غرش بلندی کرد که بیانگر خلسه و وجود احساس شده در طول آن قدرت و توانایی بود.

نوآ به کارشناس حمله کرد. شمشیرهای او ضرباتی به شکل ضرب­دری انجام دادند که ضربه‌ای نامرئی به سمت فلیشیا وارد کرد. تهذیبگر شاهد بود که نبرد در طی چند ثانیه دگرگون شده، و او فقط توانست قبل از اینکه حمله نوآ به او برسد، یک تکنیک اولیه پیاده کند.

فنش جلوی بدنش ظاهر شد. با این حال، قبل از اینکه حملات دیگر به او برسد، یک سری شکاف از قبل ساختار آن را پر کرده بود. شب از سلاح آتشین بیرون آمد و قبل از شیرجه زدن دوباره به سمت فلیشیا، خُرخُری سر داد.

پرتو تاریک هر شعله‌ای را که در مسیرش بود نابود کرد و خود را به تهذیبگر کوبید.‌ ...