تولد شمشیر شیطانی
قسمت: 1496
قسمت ۱۴۹۶: ترس
نوآ به شمشیر سیاهی تبدیل شد که مادهی تاریک را آزاد میکرد تا بهسمت آسمان حملهور شود. او از کنار فرجی عبور کرد تا مستقیماً با آن بدن ساخته شده از صاعقه روبرو شود.
انگار که آسمان به نوآ اهمیتی نمیداد. وقتی شمشیرهای نوآ به بدنش نفوذ کرد، به طوفانی از صاعقه تبدیل شد. سپس در کنار فرجی دوباره شکل گرفت و در آنجا به انباشتن جرقههایش ادامه داد.
نوآ همزمان با دو شمشیرش ضربهای زد و به صورت نامرئی به آسمان حمله کرد. یک تکینگی بهطور مستقیم از شمشیرهایش خارج شد و به آن پیکر صاعقهای نفوذ کرد و حتی زمین زیر آن را هم از بین برد.
فرجی تا حدودی از اطرافش بیخبر بود. به دلیل اینکه هنوز تحت تأثیر جاه طلبی نوآ بود، آگاهیاش فقط میتوانست بر وجودش تمرکز کند. درگیریای که کنارش اتفاق افتاده بود انرژی بیشتری به او میداد.
نوآ صاعقهها را دنبال میکرد. او بهسمت جایی که به هم نزدیک میشدند حملهور شد و قبل از اینکه آسمان بتواند دوباره بهطور کامل شکل بگیرد، با شمشیرهایش ضربه زد. آن موجود در آن لحظه بهسمتش چرخید. بالاخره متوجه حضور خارجیای شده بود.
صاعقهی دوم از آسمان افتاد و صدای جرقهی دیگری را ایجاد کرد و طوفان هوشیاری را در بر گرفت. آن صاعقه جرقههای پشت سر همی را بهسمت فرجی پرتاب میکرد.
نوآ شمشیرهایش را بیرون کشید و اولین آسمانی که در این مسیر قرار داشت را از بین برد. او همچنین ضربهی سنگینی به حملاتی که بهسمت فرجی میآمدند وارد کرده و آنها را مهار کرد.
سپس صاعقهی سومی به زمین برخورد کرد و پیکر صاعقهای دیگری به آن حملات پیوست. آسمان لشگری از عروسکهای رده بالا را فرستاده بود تا نوآ را وادار به استفاده از جاه طلبی خود کند.
هالهی نوآ شدت گرفت و خونخواهی شدیدی را که در دیوارهای ذهنیاش وجود داشت نشان داد. امواج ویرانگری از بدنش بیرون میآمدند و تحت تأثیر قانون او ظاهر تیزی پیدا میکردند.
با رسیدن سطح تهذیب نوآ به مرحلهی جامد، سه عروسک متلاشی شدند. بهمحض اینکه نوآ شمشیرهایش را روی پیشانیاش قرار داد و قسمت فراوانی از آن منطقهی امن را با هوشیاریاش پر کرد، امواج ضربهای در آن منطقه پخش شدند.
سه آسمان در نقاط دوباره شکل گرفتند، اما حتی قبل از اینکه شروع به آماده سازی حملاتشان کنند، هوشیاری نوآ بدنشان را نابود کرد.
سپس صاعقهشان در آسمان به پرواز در آمد و نوآ هم از تعقیبشان دریغ نکرد. آن جرقهها با هم ترکیب، و متراکم شدند تا نسخهای بزرگتر از آن پیکرهای صاعقهای ایجاد کنند،...
کتابهای تصادفی

