فصل ۱۵۸۲: تنبیه

نوآ در مورد دشمنانش سیاست قاطعانه‌ای داشت. لوک در ربوده شدن دوستانش نقش داشت، بنابراین باید می‌مرد. اما اطلاعاتی داشت که نوآ نمی‌توانست برای به دست آوردن آنها صبر کند.

نوآ بدون ذخیره کردن شمشیر شیطانی تهدید کرد: «قبل از اینکه اینجا رو با خاک یکی کنم حرف بزن.»

هاله‌اش میزان جدی بودنش در مورد این موقعیت را بیان می‌کرد، اما لوک بی­تفاوت ماند. لحن تهدیدآمیز نوآ، لبخند حیله­گرانه‌اش را خراب نکرد.

«سازمان مخفی، در تمام وقتی که وجود داشته، همیشه از نیروهای قدرتمند حمایت کرده.» لوک توضیح داد: «شهر کریستالی در کلِ نظام سیاسی قلمرو بشری نقش به سزایی داره، پس باید از باقی موندن اون در قدرت اطمینان حاصل می‌کردیم.»

«این در مورد انسان‌ها و وجودهای ضعیف همیشه همینطوره.» نوآ نظر داد: «اونقدر درگیر حفظ کردن سبک زندگیتون هستید که در نهایت دلیل اصلی نابودی خودتون می‌شین.»

نوآ به سختی توانست جلوی خود را بگیرد. تنها سه تهذیبگر رتبه ۸ در مرحله گازی در سالن زیرزمینی وجود داشتند. او می‌توانست همه چیز را نابود کند، اما ابتدا به پاسخ‌هایش نیاز داشت.

لوک آهی کشید. «من فقط می‌تونم امیدوار باشم چیزی که قراره برات فاش کنم همچنان بتونه سلول من رو نجات بده.»

نوآ ساکت ماند. او نمی‌خواست تا زمانی که پاسخ‌های خود را به دست نیاورده بود، کلمات بیشتری را هدر بدهد.

«سطح بالاتر فقط زمین و هوا نیست.» لوک توضیح داد: «اونها بخشی از یه سیستم بزرگ‌ترن که شامل تهذیبگران و سایر موجوداتیه که توی اون سطح زندگی می‌کنن.»

لوک جرعه‌ای از فنجانش نوشید و به همراهانش نگاهی انداخت. هر دو فرد رتبه ۸ به او سر تکان دادند. چهره آنها عزم را منعکس می‌کرد.

«آسمان و زمین به ما نیاز دارن تا مسیرهای جدیدی رو طی کنیم.» لوک ادامه داد: «اونها توی راه­یابی به رتبه دهم شکست خوردن، بنابراین برای ایجاد قوانین جدید به تهذیبگران تکیه می‌کنن. یه روز ممکنه چیزی که از دست دادن رو پیدا کنن و قدرتی رو به دست بیارن که با کلمات قابل توصیف نیست.»

«کوتاهش کن.» نوآ تهدید کرد. «تمام روز وقت ندارم.»

«بعضی از تهذیبگران می‌دونن که چقدر محدود هستن.» لوک بعد از صاف کردن گلویش ادامه داد: «نمی‌تونی انتظار داشته باشی که وقتی توی دنیای آسمان و زمین زندگی می‌کنی ازشون پیشی بگیری. پس گروه کوچکی از روشن­فکران تصمی...