فصل 1619: نجات       چشم درخشان درحالی­که بدنش به شکل طبیعی انسانی برگشت، تلاش کرد. حتی چشمش در نقطه‌ای کوچک شد و تبدیل به نقاط قرمزی شد که در سفیدی سازنده بزرگ غوطه­ور بودند. فریادها و نفرین­ها و در نهایت التماس‌ها آسمان را پر کرد. چشم درخشان تمایل خود را برای زندگی نشان می‌داد و سعی کرد با سازنده بزرگ قرارداد ببندد، اما حریف او به هیچ عنوان او را رها نکرد. چنگ سازنده بزرگ درحالی­که هاله‌اش موفق شد پوست او را خورد کند، سفت‌تر شد. سپس انگشتانش از کنار ماهیچه‌هایش گذشت تا به استخوان رسید. از بین بردن موجودات رتبه 9، به‌خصوص آن‌هایی که دارای بدنی دورگه بودند، سخت بود. با این‌حال، سازنده بزرگ به­نظر می‌رسید قادر به سرکوب تمام وجود چشم درخشان در شکل نهایی‌اش است. او به بدترین دشمنش تبدیل شده بود و هیچ رحمی به او نشان نمی‌داد. استخوان‌هایش سرانجام تسلیم شدند و بدن چشم درخشان از سرش جدا شد. سازنده بزرگ به خود زحمت نداد که جلوی سقوط آن را بگیرد. او فقط دست آزاد خود را بالا برد و به خوردگی صورت حریف ادامه داد. چشم درخشان هنوز زنده بود حتی وقتی بیشتر بدنش روی زمین افتاده بود. او چیزی بیش از یک سر صحبت کننده نبود، اما سازنده بزرگ فوراً به این موضوع رسیدگی کرد. دستان سازنده بزرگ صورتش را له کرد تا جایی که تبدیل به خاک شد. سپس آهی از دهانش خارج شد که سفیدی‌اش کم­رنگ شد و هاله عجیب او ناپدید شد. تغییر ساختار جدید او، به او اجازه داده بود که یک دورگه را سرکوب کند و آن را با دست خالی بکشد. با این‌حال، این فقط یک ساختار موقتی بود که پس از جمع­آوری اطلاعات در مورد حریفش به دست آمد. سازنده بزرگ توانسته بود خود را تبدیل به بدترین دشمن چشم درخشان کند و از مزایای جدید خود برای کشتن او در چند حرکت استفاده کرده بود.   کارگاه و عروسک‌ها پس از مرگ چشم درخشان از کار افتادند. تعداد معدود زنبورهای باقی­مانده نیز روی زمین فروریختند و روی سطح تخریب شده مردند. بدن آنها شروع به از دست دادن تمام توانمندی‌های به دست آمده از طریق هاله رهبرشان کرد. اتفاق عجیبی برای دنیا افتاده بود. تکه بزرگی از آسمان با ناپدید شدن نفوذ چشم درخشان شکسته شد. آن ماده­ی آلوده، پس از مرگ هسته نمی‌توانست وجود داشته باشد. سازنده بزرگ درحالی­که به سمت نوآ و همراهانش چرخید آهی کشید: «بعضی­ها نمی‌تونن بعد از مرگ زندگی کنن. باورنکردنیه که اون بدون اینکه یک اثر دائمی از زندگیش باقی بذاره به این سطح رسیده بود. حدس می‌زنم اون آیت...