فصل 1621: دشمن درخواست نوآ فقط درباره خودش نبود. در واقع، نیازی به آیتم‌های سازنده بزرگ نداشت. حتی اگر آن ارشد بتواند اطلاعات بیشتری در مورد حوزه آسمان و زمین به او بدهد، از گرفتن منابع خودداری می‌کرد. او از روی عادت همه چیز را درخواست کرده بود اما پیش از این، هرم مقدار چشمگیری ثروت به ارتشش داده بود. نوآ حتی مطمئن نبود که برای سازنده بزرگ پس از مبارزه با چشمان درخشان، چیزی باقی‌مانده است یا خیر. رهبرها فهرستی از درخواست‌های خود تهیه کردند و سازنده بزرگ قبل از پذیرش همه چیز، تنها نگاه کوتاهی به آن‌ها انداخت. مقدار آن‌ها اصلا اهمیتی برای آن ارشد نداشت. به هر حال، او زندگی خود را به این گروه مدیون بود. مشخص شده بود که سازنده بزرگ پس از آن نبرد کاملا ورشکست شده بود. آجرهای هرم آسیب زیادی دیده بودند و او بیشتر منابع ارزشمند خود را مصرف کرده بود. با این حال، آن ارشد موجود رتبه نه‌ای بود که توانایی‌های خارق‌العاده‌ای داشت. سازنده بزرگ می‌توانست به دورگه‌ها چیزهایی را بدهد که هیچگاه آن را نداشته بودند. او می‌توانست یک دژ مناسب ایجاد کند که مالکیت آن‌ها بر مناطق در سرزمین‌های بیرونی را تثبیت کند. این پیشنهاد از جانب الکساندر بود. این ارشد چیزی برای خود نمی‌خواست، بنابراین ساختاری در خور سازمانش درخواست کرد. پادشاه الباس، گروه لوک و ارشدهای خانواده بارلو به نوآ پیوستند و خواستار کسب دانش شدند. ویلفرد و دورگه‌های دیگر خانه جدید را به‌عنوان پاداش خود پذیرفتند، در حالی که شیطان آسمانی خواستار گفت‌وگو با سازنده بزرگ شد. جانوران جادویی چیزی نخواستند، اما رهبر گروه فولری تصمیم گرفت به شیطان آسمانی بپیوندد و یک گفت‌وگوی خصوصی با سازنده بزرگ داشته باشد. هیچ‌کس نمی‌دانست که آن گفت‌وگو درباره چه بود اما به نظر می‌رسید آن دو صحبت رضابت‌بخشی با یکدیگر داشته‌اند. سازنده بزرگ جسد چشمان درخشان را گرفت اما باقی چیزها را به ناجیان خود واگذار کرد. میدان جنگ حاوی اجساد بی‌شمار و عروسک‌های شکسته‌ای بود که تهذیب‌گران می‌توانستند برای پروژه‌های متعددی از آن‌ها استفاده کنند. سپس آن گروه منطقه را ترک کرد و در سراسر قلمرو انسانی پرواز کرد تا به سرزمین‌های بیرونی بازگردد. سازنده بزرگ می‌توانست یک تله‌پورت ایجاد کند، اما ارشدها ترجیح دادند؛ بررسی کنند که محیط در طول حکومت چشمان درخشان چگونه تغییر کرده است. همه جا ویران شده بود. چشمان درخشان، تهذیب‌گر سفید را در سراسر قلمرو انسانی تعقیب کرده بود و هیچ یک از نیروهای معدودی که دیده بود، رها...