فصل 1624: ارتباط گروه از قلمرو انسانی دارای ارشدهای زیادی نبود. آن گروه تنها یک فرستاده از هر سازمان داشت، به استثنای چند مورد. نوآ وقتی به گروه دشمن رسید، نمادهای بسیاری را تشخیص داد. خاندان مان‌نی، خاندان سیل‌بریرد، خاندان رات‌وی، و سایر نیروها فرستادگان خود را به سرزمین‌های بیرونی فرستاده بودند، اما به نظر نمی‌رسید که نیت بدی داشته باشند. گروه فاقد ارشدهایی از شهر کریستال بود، اما نوآ انتظار زیادی از آن‌ها داشت. نفرت آن‌ها نسبت به نوآ به حدی عمیق بود که حتی به گزینه گفت‌وگوی عادی با لژیون فکر نمی‌کردند. نوآ پس از بازرسی گروه گفت: «نمی تونم بفهمم که شماها بی‌پروا هستید یا ناامید.» رگه‌ای از شرم در چهره ارشدها ظاهر شد، اما آن‌ها توانستند حالت‌های جدی خود را حفظ کنند. آن‌ها نمی‌خواستند خونسردی خود را در آن مناطق از دست بدهند. گلوریا سیل‌بریرد پاسخ داد: «ما قدردانیم. سازمانتون به تهدیدی رسیدگی کرده که قلمرو بشری رو به زانو درآورده بوده. ما اینجا هستیم تا تمایل خومون رو برای پایان دادن به دشمنی‌های گذشته اعلام کنیم.» نوآ در حالی که لبخند ‌سردی بر چهره داشت پرسید: «اگه من اون خواسته رو مطرح نمی‌کردم چی؟ شماها هزاران ساله که با من و سازمانم مخالفت کردین. بخشیدنتون درست به نظر نمی‌رسه.» گلوریا توضیح داد: «ما خونه‌ای نداریم فاجعه اخیر بهمون نشون داد کی می‌تونه تو راس سرزمین‌های جاودانه وایسته. سازمان‌های ما شکست خوردن و نیروی تو پیروز شده.» نوآ می‌خواست دوباره به تندی با آن‌ها صحبت کند اما این میل را سرکوب کرد. او نتوانست دلیلی برای ادامه لجبازی خود پیدا کند. دشمنان قدیمیش دیگر چیز زیادی برای از دست دادن نداشتند. نوآ آهی کشید و گفت: «فقط بگو چی می‌خوای. باورم نمی‌شه این همه راه رو فقط برای تشکر از من اومده باشی.» گلوریا پاسخ داد: «درسته. ما یه پیشنهاد داریم اما نمی‌دونیم در نظرش می‌گیری یا نه.» نوآ رو به الکساندر و دیگرانی کرد که با او به ملاقات فرستادگان آمده بودند. آن‌ها نیز در مورد ماهیت آن پیشنهاد نامطمئن بودند، به خصوص پس از اینکه سازنده بزرگ کل طرح قلمرو آسمان و زمین را توصیف کرده بود. سرزمین‌های بالایی دیگر چیز زیادی برای ارائه نداشت. نوآ از مدت‌ها قبل حدس زده بود که از این پس باید تمرکزش روی مناطق...