فصل 1642: شکستن کاوش همانطور که ارشدان پیش‌بینی کرده بودند به پایان رسید. گروه به قسمت مرکزی تونل ابعادی رسیده بود و رهبر رتبه 9 مسئول آن منطقه بود. حملات متعدد نشان می‌داد آن موجود قدرتمند پیش¬روی آنها را دنبال کرده و گوی‌های یک¬بار مصرف تنها سلاح مؤثرشان بود. این گروه دارای جنگجویان باتجربه بود. آن ارشدان برای مدتی طولانی زندگی کرده بودند و پس از زنده بیرون آمدن از آزمایشات و ماجراجویی‌های بی‌شمار، به مرحله مایعِ قدرت نبرد دست¬یافته بودند. با این¬حال، مأموریت آنها شامل یک جانور جادویی رتبه 9 بود، و هیچ آموزشی نمی‌توانست آنها را برای این تهدید آماده کند. فشار مهلکی که با ظهور رهبر به ذهنشان می‌رسید، مجازاتی غیرقابل تحمل بود که فقط می‌توانستند آن را تحمل کنند. آنها تاکتیک‌ بهتری نداشتند و آن خطر تکراری سرانجام بر وضعیت روحی‌شان تأثیر گذاشت. ارشدان باید زمانی که رهبر ظاهر می‌شد، چشمان و حواس خود را بسته نگه می‌داشتند. آنها مجبور شدند چندین گوی یک¬بار مصرف را در طی آن سرکوب فعال کنند. علاوه بر این، مجبور بودند چندین موجود رتبه 8 را بکشند تا به مصرف موادشان ادامه دهند. نوآ احساس خوش¬شانسی کرد که سازمان‌های انسانی در هنگام انتخاب اعضا برای آن مأموریت کم¬کاری نکرده بودند. استقامت ذهنی آنها بسیار فراتر از تهذیبگران عادی بود، و این به آنها اجازه می‌داد تا در آن سفر دردناک استقامت کنند. زنده ماندن از فشار رهبر منافعی را برای آنها به ارمغان آورد، اما این روند انرژی آنها را تخلیه کرده بود. ارشدان برای حفظ قدرت‌شان صحبت نمی‌کردند، اما کار تیمی آنها همچنان رو به بهبود بود، و به آنها اجازه می‌داد قدرتشان را کمتر هدر بدهند. نوآ در آن دوره حتی بیشتر به رسمیت شناخته شد. ذهن او به انباشتن استرس ادامه داد، اما او فقط مدت کوتاهی از استراحت خود را به پراکنده کردن آن محدود کرد. او بیشتر وقت خود را صرف مطالعه مارک سیاه و بهبود درک خود از قوانین فضا که توسط آن جانوران جادویی استفاده می‌شد، کرد. این روش توانست به مزایای بسیار زیادی منجر شود، بنابراین جاه‌طلبیش به او اجازه نمی‌داد روی بهبود خود تمرکز کند. رفتار او باعث نگرانی دوستانش شد، اما آنها ترجیح دادند سکوت کنند. آنها نمی‌توانستند طرز فکر نوآ را تغییر دهند و همچنین مشکلات بزرگتری داشتند. شاه الباس داروهای متعددی داشت که به طور خاص برای خودش ساخته شده بودند، بنابراین او می‌توانست استرس را بسیار بهتر از همراهانش پراکنده کند. در عوض، ویلفرد، شیط...