فصل 1654 – شکست نوآ برای مدت طولانی طبق قوانین بازی کرده بود. آسمان و زمین به کمک نیاز داشتند و او حاضر بود تا زمانی که برای خودش نیز منافعی در کار بود، به آن‌ها کمک کند. اما محیط آن سوی سرزمین‌های جاودانه بیش از حد نفرت‌انگیز بود. آسمان و زمین رسما داشتند از نوآ درخواست می‌کردند که به دشمنانش در ساختن یک ارتش کمک کند. صبر او هم حدی داشت و آخرین برخورد با بومیان، خشم او را برانگیخته بود. نوآ در محیطی قرار داشت که مورد هجوم دشمنان آسمان و زمین قرار گرفته بود. کمک به شیاطین و جانور جادویی جهش یافته در درازمدت به نفع او می‌بود، اما همراهانش همیشه مطمئن می‌شدند که او هیچ آشفتگی ایجاد نکند. دانش او در مورد آن سوی سرزمین‌های جاودانه همیشه برای ارزیابی کل سرزمین بالایی، کم و ضعیف بود. به هر حال، طرف مقابلش هم تعصب و غرور داشت. ناعادلانه بود که در مورد کل محیط سیا*سی آنجا فقط با شناخت چند نیرو قضاوت کرد. با این حال، نوآ اکنون در منطقه‌ای دوردست بود. سه تهذیب‌گر رده بالایی نمی‌دانستند که سایر سکونتگاه‌ها بازمانده‌ای دارند یا نه، و همراهان او هم فقط دو ارشد مرحله مایع بودند. دریاچه دوم به نوآ یک فرصت عالی برای صدمه زدن به آسمان و زمین داده، و او بی‌هیچ تردیدی از آن استفاده کرده بود. دو رهبر فقط نیاز بود با او در مورد سفر تهذیب صحبت کنند تا او را وادار به گرفتن تصمیمی کنند‌. دو رهبر کاملاً به تیم نوآ اعتماد داشتند. آسمان و زمین آن ارشدان را فرستاده بود، پس نیازی به احتیاط نبود. البته این در مورد حضرت نوآ صدق نمی‌کرد، چون او هیچ احترامی برای حاکمان و موجودات مشابه قائل نبود. نوآ فوراً ماده ناپایدار را به کار گرفت تا به اوج قدرت فیزیکی خود دست یابد. نمی‌توانست در آن شرایط از تکنیک‌های دیگری استفاده کند، وگرنه دو رهبر متوجه شده و دفاعی برای جلوگیری از حمله ناگهانی او به کار می‌گرفتند. انگشتانش خمیده شده و خطوط بریده‌ای آزاد کردند. همین حرکت خفیف دست‌های او برای راه‌اندازی حملاتی که می‌توانستند با طلسم‌های تهذیب‌گران مرحله مایع رقابت کنند، کافی بود. دو رهبر نتوانستند در آن فاصله کار زیادی انجام دهند. آن‌ها دفاع ذاتی داشتند، اما حملات نوآ قابلیت‌های سوراخ کنن...