فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

تولد شمشیر شیطانی

قسمت: 1814

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

فصل ۱۸۱۴‌: اهداف

نوآ در نزدیکی قصر تلپورت شد. و با فعال کردن حکاکی‌ای که در تمام خشکی سیاه می‌چرخید، غرشی را پخش کرد تا رهبران جانوران جادویی را احضار کند.

پس از قتل‌عام اخیر او، هیچ‌کدام از جانوران جادویی جرئتش را نداشتند که از دستوراتش سرپیچی کنند، اما در عین حال، چند ماهی طول می‌کشید که به مقصدی که برایشان تعیین شده بود برسند. به همین علت، نوآ و سایرین به اندازه کافی وقت داشتند، که از زیر زبانشان حرف بکشند، و راجب جزئیات شورش اطلاعات گیرند.

مشخص شد که نیرو‌های شورشی در ابتدا سعی کرده بودند که کنترل بخشی از خشکی‌سیاه را در دست گیرند. و برای انجام این ‌کار نقشه‌ای داشتند. آن‌ها می‌دانستند که با ارتش فعلی خود نمی‌توانند با ارشدهای وفادار به نوآ، که تعدادشان بسیار بیشتر از آن‌ها بود رقابت کنند. به همین علت، قصد حمله نداشتند، و استراتژی‌ نبردشان صرفا روی دفاع از مرزهای خود و تمام کردن انرژی محیط می‌چرخید. هدف نهایی‌شان هم این بود که این روال را تا جایی ادامه بدهند که وفاداران خسته شوند، و تردید کم‌کم درونشان رخنه کند، که انگار چاره‌ دیگری نیست، و شاید بهتر باشد با آن‌ها همکاری کنند.

اما پیش بردن نقشه‌شان آن‌قدر که گمان می‌کردند آسان نبود. چرا که ارشدهای وفادار به نوآ، شاهزاده دوم را در کنار خود داشتند، که می‌توانست آزادانه و بدون هیچ حد و مرزی تمام حکاکی‌ها را کنترل کند. همچنین آن‌ها در جبهه خود انبوهی از جانوران جادویی را داشتند، که تشنه خون بودند، و با این‌ موضوع که ازشان به‌عنوان خوراک توپ و تانک استفاده شود هیچ مشکلی نداشتند؛ به امید آن‌که پَرشان به پَر ارشدهای رده جامد شورشی‌ها گیر کند، و بهانه‌ جانانه‌ای داشته باشند که آن‌ها را یک لقمه چپ کنند. و این تمام ماجرا نبود، ارشد‌های وفادارتا جایی پیش رفته بودند که حتی در میان شورشی‌ها جاسوس‌هایی داشتند. که آمار دائمی و دقیق‌شان را بهشان گزارش می‌دادند.

شورشی‌ها قدرت لازم برای بُردن را نداشتند، و این حقیقت برای همه مثل روز روشن بود. حتی برای خودشان! آن‌ها نیز آگاه بودند که پیروزی هرگز عایدشان نخواهد شد. تنها برتری آن‌ها نسبت به وفاداران این بود که تعداد ارشد‌های رتبه جامدشان بیشتر از‌ آن‌ها بود، اما این مزیت به تنهایی برای بردن جنگ کافی نبود.

البته، هدف شورشی‌ها از ایجاد این هزاهز پیروزی نبود، هیچ وقت نبود! آن‌ها فقط می‌خواستند که خشکی‌سیاه تا بیشترین زمانی که ممکن بود دوام بیاورد و از هم نپاشد. آن‌ها دورانی فوق بحرانی را سپری می‌کردند. غیبت طولانی مدت رهبران‌ برای سفر به خلا، عدم امکان هیچ گونه تماسی با آن‌ها، و مشخص نبودن نتیجه آن ماموریت تا زمان بازگشت یا عدم بازگشت‌شان، این همه عدم قطعیت و انتظار، روان شورشی‌ها را نابود کرده بود، و در نهایت باعث شد که آن‌ها برای غلبه بر ترس و حفظ بقای خود به آن نقشه رو بیاورند. تمام ساکنین خشکی سیاه برای مدتی طولانی گرفتار برزخی روحی شده بودند، و فشار تردید برخی از آن‌ها را از پا درآورد، و فکر شورش را در سرشان انداخت...

اما جون و سایر ارشدهای مستقر در سازمان، زرنگ‌تر و قوی‌تر از آن حرف‌ها بودند که گول شورشی‌ها و ترس‌های ضعیف‌شان را بخورند. آن‌ها در زمان غیبت رهبران بی‌کار نشسته بودند، و تجریبات زیادی در سرزمین‌های فانی کسب کردند. به همین علت بلافاصله توانستند هدف شورشی‌ها را بخوانند، و برای از بین بردن نقشه‌شان واکنشی سریع از خود نشان دهند.

جون و سایرین تصمیم گرفتند که تمام قدرت جبهه خود را به کار گیرند، و حمله‌ای کاملا تهاجمی به سوی شورشی‌ها بکنند. و در نتیجه این حمله، جنگی کوتاه اما خونین بین‌شان رخ داد. در ابتدا اوضاع به نفع شورشی‌ها بود. موضع غالبا دفاعی‌شان برایشان یک مزیت حساب می‌شد و به واسطه آن توانستند که کمی دوام بیاورند، اما تعداد سربازان جبهه وفادار خیلی بیشتر بود،...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب تولد شمشیر شیطانی را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی