قسمت 1824 - 1824. عمارت

نوآ بلافاصله متوجه شد که چیزی عجیب است. موضوع انبوه اژدهایان نبود. مشکل از سطح اژدهای گردن دراز بود.

سطح فعلیش بهش اجازه می‌داد تا رتبه نه موجود را به درستی ارزیابی کند. نوآ به وضوح می‌توانست احساس کند که سه اژدها در پایین گودال در رده بالا قرار دارند و غرایزش بر این اساس واکنش نشان داده بودند. آن‌ها ازش التماس می‌کردند که از موجوداتی که می‌توانند بدون هیچ تلاشی او را بکشند فرار کند.

با این حال، نوآ ملاقات قبلیش با اژدهای گردن دراز را به یاد آورد. قدرتش حتی آنقدر نبود که بتواند سطح موجود را ارزیابی کند، اما همچنان در مقایسه با حالت فعلیش بسیار ضعیف‌تر به نظر می‌رسید.

در حالی که تیمش در حال جستجو در دنیای زیرزمینی مناطق طوفانی بودند، به اژدهای گردن دراز برخورد کردند. آن ملاقات به دلیل خطر آشکاری که قرار گرفتن در حضور موجود رتبه نه به ارمغان می‌آورد، کوتاه بود. با این حال، آن برخورد را به یاد آورد و تصاویر آن زمان کاملاً با صحنه‌ای که اکنون در مقابلش قرار داشت متفاوت بود.

در گذشته صخره‌ها و زمین مانع بازرسی کامل بدن موجود توسط نوآ شده بود. اما اکنون هیچ چیز مانع دیدش نبود. اژدهای گردن دراز با افتخار ایستاده بود و فلس‌های نقره‌ایش سفیدی ضعیفی را منعکس می‌کرد که می‌توانست از طوفان‌هایی که منطقه آرام را احاطه کرده بود عبور کند.

اندازه موجود با خاطراتش نیز مطابقت نداشت. اژدها بدن چاق، گردن بلند و شکل غول‌پیکر خود را حفظ کرده بود، اما اکنون حتی بزرگ‌تر از قبل به نظر می‌رسید. آنقدر بلند بود که می‌توانست به زیردستانی که در لبه‌های گودال ایستاده بودند، خیره شود.

- توی این مدت پیشرفت کرده؟

نوآ قبل از نادیده گرفتن این ایده تعجب کرد.

در آن زمان نمی‌توانست سطح اژدها را درک کند، اما به طور غریزی آن را در ردیف پایین رتبه نهم قرار داده بود، زیرا قادر به تحمل حضورش بود. اما اکنون، فشار آزاد شده از بدن آن موجود بسیار سنگین‌تر از قبل بود. در واقع به قلمروی کاملاً متفاوتی تعلق داشت. نوآ تنها به این دلیل که فشار، نیت بدی نداشت می‌توانست تحملش کند و احساس کند که می‌تواند در آن منطقه بماند.

غیرممکن بود که در این زمان اینقدر قوی شود. هزاره‌ها از رویارویی قبلی‌شان گذشته بود، اما آن‌ها برای رسیدن یک جانور جادویی از رده پایین به رده بالا کافی نبود. همین امر حتی در مورد شکاف بین رده میانی و رده بالایی نیز صدق می‌کند، بنابراین نوآ نمی‌توانست درک کن...