فصل 1836. مطالعه

لرد لوئیس به ترسناک ترین شکل ممکن تکه تکه شده بود، اما همان تکه‌ها هم روی زمین خون آلود میلرزیدند. با این حال حتی در این وضعیت هم نوری سفید رنگ، روی آن ها را پوشاند تا از آن ها در برابر حمله قریب الوقوع محافظت کند.

آسمان و زمین برای عبور از نایت و دُانلانگ و شافو خشمگین بودند، اما گزینه‌های زیادی نداشتند. سوراخ کردن طوفان‌ها آسان بود، اما نور آنها برای رسیدن به سطح زمین، باید از تمام میدان جنگ عبور می کرد. و این سه همراه نوآ بودند، که از رسیدن نور جلوگیری میکردند و عمده مناطق را پوشش می دادند. حاکمان راه روشنی نداشتند و سفیدی آنها هرگز نمی‌توانست بر لرد لوئیس بدرخشد.

نگاه نوآ به قطعات درخشان و خونین لرد، آکنده از کنجکاوی و علاقه بود. مراکز قدرت لرد لوئیس پس از آخرین حملات دیگر وجود نداشت، اما قانون او همچنان پابرجا بود. قدرتش را از دست داده بود، اما در عین حال وجود داشت.

نوآ با نگاه به لرد در تلاش بود، تا بفهمد که چگونه یک قانون می‌تواند در آن وضعیت دوام بیاورد. او در طول زندگی خود در مورد تهذیب کنندگان رتبه نهمی چیزهای زیادی یاد گرفته بود و اکنون می‌توانست لرد لوئیس را از نزدیک زیر نظر بگیرد.

با این حال، ذهن او هنوز نمی‌توانست چگونگی زنده بودن کسی که از نظر فنی مرده است را درک کند.

در این حین، چشمانش را در میدان نبرد چرخاند و پادشاه الباس و بقیه را که در حال ادامه نبرد با دشمنان بودند را مشاهده کرد.

چهار اژدهای رده بالایی، در حال مبارزه با زنی که در سطح جامد قرار داشت بودند. در کل مبارزه نسبتاً یکنواخت به نظر می‌رسید و نوآ نمی‌توانست چیز زیادی در مورد توانایی‌های به کار گرفته شده توسط آن موجودات را درک کند.

ظاهراً غشایی وجود داشت که حواس او را از موجودات رتبه نهم پرت میکرد. در اصل هیچ سپر و لایه محافظتی ای وجود نداشت و این ساختار بود که اجازه بررسی نوآ را نمیداد.

نوآ انرژی شدیدی از خود آزاد کرد تا با غشای موجود، برخورد کند.

اژدها‌ها، تهذیب کنندگان و موج موجودات، قدرت و انرژی زیادی در طول تبادلات آزاد می کردند که به ناچار ناپایدار ای در بافت فضا ایجاد می‌کرد و منطقه را با قوانین متراکم، پُر می‌کرد.

این منطقه به طور طبیعی به یک فضای مجزا تبدیل شده بود که فقط، به موجوداتی در نزدیکی رتبه نهم تعلق داشت و موجوداتی که رتبه آنها پایین تر بود، نمی‌توانستند داخل و درون آنرا ببینند.

این برای نوآ هم صادق بود؛ او هنوز به رتبه نهم نزدیک نشده بود و قاعدتاً نمیتوانست درون آن فضا را ببیند.

در آن ناحیه، چند اژدهای رتبه نهم با موجی از موجودات...