فصل ۱۸۹۶: استعاره

نوا با احتیاط به پروژه خود پرداخت. او ممکن است که در روش‌های بی‌ملاحظه آموزشی بهترین ارشد جهان باشد، اما دوستانش در بسیاری از زمینه‌ها نسبت به او برتری داشتند.

دانش پادشاه الباس در مورد روش‌های حکاکی همواره در حال افزایش بود خصوصا پس از اقامت طولانی مدت در شهر، رشد او به سرعت و به شکل قابل توجهی بیشتر شد. او اولین ارشدی بود که نوا به او مراجعه کرد، اما پاسخ‌هایش قاطعانه نبودند.

«گذر از سطح به رتبه نهم، مسئله‌ی شخصیه که نمی‌شه درموردش نظر داد، مخصوصا برای موجوداتی که انرژی بالاتری دارن.»

«قضیه فقط هماهنگ بودنه، اما بدون اطلاعات کافی نمی‌تونم قاطعانه نظر بدم.»

«اصلا چرا کسی باید سعی کنه با مراکز قدرتی این‌قدر نزدیک به گذر از سطح، به رتبه نهم برسه؟»

شاه الباس معمولاً مردد بود و شکایت می‌کرد. او برخوردی علمی با موضوع داشت و می‌خواست قبل از اظهار نظر، داده‌ها، آزمایش‌ها و نتایج را مطالعه کرده و آن‌ها را روی موجودات مختلف اعمال کند. به نظر می‌رسید که قانون او اجازه نمی‌داد تا بر حدس و گمان تکیه کند. تنها حقایق را بیان می‌کرد، بنابراین او هرگز پاسخ‌های مناسبی نمی‌داد.

با وجود این، گفتگو با این ارشد باعث شد نظر نوا به سوی موضوعی جلب شود که او تصمیم گرفته بود آن را نادیده بگیرد. برای رسیدن به رتبه نهم، نیاز به یک مرکز قدرت اضافی با ذاتی اثیری بود و نوا مطمئن بود که برای گذر از سطح ذهن خود، به چیزی شبیه این نیاز دارد.

نوا نمی‌توانست از روش‌های قدیمی و بی‌رحمانه خود در سطح فعلی‌اش استفاده کند. رتبه‌های آسمانی نیاز به چیزی فراتر از افزایش قدرت ساده بودند، حتی اگر وجود او آماده رسیدن به رتبه نهم بود.

این محدودیت، نوا را وادار کرد تا قبل از تصمیم‌گیری در مورد چگونگی نقض قوانین رتبه نهم، قوانین اصلی آن را بررسی کند. با این حال، بهترین ارشد در این زمینه که به ذهن او خطور می‌کرد، غیرقابل اطمینان بود. او حتی شک کرد که آیا آن وجود پیچیده در حال تلاش برای خیانت به اعتماد او بود یا خیر.

حاکم‌های قدیمی در حالی که آن در فضای جداگانه سفید نشسته بودند، سؤال نوا را تکرار کردند: «آیا می‌خوای راز پشت رتبه نهم رو بدونی؟ ما فکر می‌کردیم اونو می‌دونی.»

نوا توضیح داد: «نمی‌خوام بدونم چجوری به رتبه نهم برسم...