تولد شمشیر شیطانی
قسمت: 1921
فصل 1921: نقش
هالهای که از قدیس شمشیر ساطع شد وحشتناک بود. برندهتر از قبل، اما در عین حال آرام. او برای بریدن وجود داشت چون این در طبیعت او بود. او یک تیغه زندهای بود که راه شمشیر او را در آن مسیر پذیرفته بود.
کامیل نمیدانست در برابر آن صحنه چه فکری کند. سفیدی اطرافش کمرنگ شده بود، اما این اثرات به خاطر وجود نوا نبود. ارتباطش با حاکمان حتی باعث شد که از حقیقت شگفتانگیزی آگاه شود. آسمان و زمین واقعاً در طول آن گذر از سطح ضعیفتر شده بودند.
آن رویداد فقط شگفتانگیز نبود. بلکه برای تهذیبگری که به سیستم آسمان و زمین تعلق داشت، وحشتناک هم به نظر میرسید. حاکمان نماد اوج سفر در آن دنیا بودند، اما کسانی که توانسته بودند آن صحنه را ببینند، به طور مبهم میفهمیدند که چیزی فراتر از آنها وجود دارد.
این درک حتی پایان ماجرا هم نبود. آن قدرت برتر آسمان را مجبور کرده بود تا از بخشی از قوانینش جدا شود. حتی آسمان و زمین قدرتمند نیز نمیتوانستند در برابر این فشار مقاومت کنند. حیرت و ترس ذاتی که تهذیبگران، جانوران جادویی و دورگهها در مقابله با حاکمان دریافت میکردند وقتی نقطه ضعفی ظاهر شد شروع به فروکش کرد.
حاکمان شکستناپذیر نبودند. آنها نیز مانند بقیه میتوانستند آسیب ببینند. نوا نمیدانست چند تهذیبگر توانسته بودند نگاهی به این واقعه شگفتانگیز بیاندازند، اما او در هر حال از خنده منفجر شد. برایش خندهدار بود که چنین نمایش واضحی از ضعف درست زمانی ظاهر شده بود که آسمان و زمین به تسلط بر دنیا نزدیک بودند.
«حتی موجودیتهایی که به رتبههایی تعلق دارن که تو نمیتونی بهشون برسی شروع به آسیب زدن به تو کردن» نوا در حالی که روی آلیاژهای قهوهای دراز کشیده بود و از سفیدی کم سو که از میان طوفانها در محدوده اگاهیش عبور میکرد لذت میبرد تمسخر کرد.
«شاید من ببازم اما تو هم نمیبری در مسیر تو هیچ برندهای وجود نداره.»
هم کامیل و هم قدیس شمشیر، توهین آرام نوا به حاکمان را شنیدند، اما آسمان واکنشی نشان نداد. آسمان و زمین دیگر فریاد نمیکشیدند، اما کل جهان میتوانست پیامدهای آن اتفاق را بررسی کند. آن کم سویی چیزی نبود که بتوانند بدون قربانی کردن چیزی آن را اصلاح کنند.
«همه شما به من گوش بدید» نوا خندید. «گذر از سطح یه تهذیبگر رتبه 8 تونست به حاکمان جهان آسیب بزنه»
خندههای نوا مانند چکشهایی بودند که حوزه ذهنی کامیل را به لرزه در میآوردند. هر توهینی که آسمان و زمین قادر به پاسخگویی ...
کتابهای تصادفی

