قسمت 1932: دفاع ذاتی

وضعیت تهذیب‌کننده اسکلتی پایدار بود اما از لحاظ ذهنی در بهترین شرایط نبود. هنگامی که نوآ از دادن پاسخ مناسب امتناع کرد، دستش را به قبضه شمشیرش برد و تیغه‌اش را به سمت نوآ گرفت.

تیغه‌ای سفید و بزرگ داشت. نوک آن به تنهایی سه متر ارتفاع داشت و با سرعتی زیاد به سمت نوآ پرتاب شد و فاصله را در یک لحظه طی کرد.

ذهن نوآ، به علت خشم به ارث رسیده از رابرت، تیزتر از همیشه بود. این بار هم با بررسی سریع حمله تهذیب‌کننده، موفق شد با خطوط سیاه خود تمام ساختار آن را بپوشاند.

شمشیر قبل از رسیدن به نوآ منفجر شد، بدون اینکه نوآ دستش را تکان دهد یا از جایش حرکت کند. اما انفجار شمشیر باعث شد توفانی از تکه‌های آن در اطراف منتشر شود. برخی خرده‌های آن سعی داشتند به نوآ برخورد کنند، اما درست زمانی که به او نزدیک می‌شدند، ذوب و با درخشش بنفشی محو شدند.

تهذیب‌کننده اسکلتی در مرحله مایع بود، اما کاهش سطح تهذیبش، او را به موجودی حتی پایین‌تر از موجودات تازه صعود کرده تبدیل کرده بود. نوآ در حالت عادی آنقدر اعتماد به نفس نداشت که به مصاف چنین موجودی برود، اما با دیدن شرایط او، راه پیروزی را می‌دید.

اسکلت در حالی که بازویش را بالا ‌گرفته بود، فریاد زد: «از همین الان جا زدی؟»

یک شمشیر غول‌پیکر بر فراز نوآ ظاهر شد و بلافاصله بعد از درخشش سفید رنگی، بر روی نوآ سقوط کرد. اما وقتی دنیا در دید نوآ به آرایه‌ای از خطوط تبدیل شد، از حس او ناپدید شد.

چشمان اسکلت هنگامی که تغییر در ساختار جهان را حس کرد، درخشید. او به طور غریزی دستانش را به سمت عقب گرفت و شمشیری پشت سرش شروع به شکل‌گیری کرد. با این حال، شمشیری از جنس ریشه‌های سیاه، بر ساعد راست او فرود آمد و حمله‌اش را مختل کرد.

شمشیرهای نیمه‌ظاهر شده همچنان به جلو پرواز کردند و دفاع نوآ را فعال کردند. او از پشت سر به سمت نوآ دوید، اما نتوانست به اندازه کافی سریع باشد تا قبل از حمله‌ی او، حمله کند.

خطوط سیاه بر روی شمشیرهای ناپایدار ظاهر شدند، اما قبل از اینکه نابودی بتواند روی آن‌ها به درستی تأثیر بگذارد، به هاله‌ی دفاعی که شروع به احاطه نوآ کرده بود، برخورد کردند. شمشیرها در حین برخورد با هاله نوآ، شکسته و ذوب شدند، اما خرده‌های آن‌ها ...