چپتر 1939 : پتانسیل

قسمت سخت تمام شده بود. بخش چالش‌برانگیزتر در راه بود، اما نوآ تنها پس از کسب اعتماد به¬نفس در قدرت جدید پتانسیل خود، به آن نزدیک می¬شد.

آزمایش¬های بی‌شماری گذشت و نوآ به پتانسیل جدیدش عادت کرد. معایب آن به دلیل تقریباً دو برابر بودن قدرت سوخت، شدیدتر بودند، اما این موضوع او را نمی‌ترساند. این فرآیند عمدتاً به ذهن او نیاز داشت، بنابراین قدرت‌های بیشتر به او آسیب زیادی نمی‌رساندند، به‌خصوص به‌خاطر وضعیت رتبه ۹ او.

نوآ بقیه زمان خود را صرف کامل کردن جعل از توانایی دزد ارشد کرد. سیاه‌چاله‌اش نیز به عنوان یک مرکز قدرت ویژگی خاصی داشت و می‌توانست به‌خوبی از پس معایب برآید، اما او می‌خواست دقیقاً بداند که چه کاری انجام می‌دهد.

مشخص شد که صرفاً کپی کردن تکنیک برای به‌دست آوردن نتایج رضایت‌بخش کافی نبود، اما این تقریباً با توجه به سطح دزد ارشد مورد انتظار بود. نوآ مجبور شد مدتی وقت بگذارد و با کارگاه سروکله بزند تا دیاگرامی بسازد که بتواند یک طلسم تقریباً مشابه با توانایی آن ارشد را فعال کند.

نوآ توانست این کار را نسبتاً راحت انجام بدهد، چون می‌توانست اجازه بدهد درحالی¬که ادراک دزد ارشد بر آن¬ها می¬تابید، خطوط شکل گیرد. او از بنیانی شامل طمع، غرور، گرسنگی و جاه‌طلبی استفاده کرد تا مطمئن شود که نسخه او همان ویژگی‌ها را حفظ کرده و قدرتش را از دست ندهد.

قدرت نسخه کپی نمی‌توانست کاملاً با تکنیک دزد ارشد رقابت کند، اما نوآ مطمئن بود که همه¬چیز وقتی پتانسیلش فعال شود درست خواهد شد. اولویت او تأیید این بود که نسخه‌اش بدون نقص کار و معانی مشابهی را بیان کند، و او به این نتایج دست یافته بود.

دزد ارشد در وجودش تنها طمع نداشت. این ویژگی‌ها به غرورش هم ختم نمی‌شدند. آن ارشد حس کنجکاوی، بی‌تفاوتی و جنبه‌های دیگری را هم ابراز می‌کرد که نوآ نمی‌خواست، یا بهتر است بگوییم نمی‌توانست بپذیرد، چون می‌ترسید به قانونش آسیب برسد.

قدم بعد از تأیید قدرت کپی‌اش، شامل ساخت یک فیلتر از ماده تاریک بود.

نوآ باید مطمئن می‌شد که هیچ¬چیز خطرناکی به سمت وجودش جریان پیدا نکند. این کار باعث می‌شد که آن توانایی بخشی از قدرتش شود، اما او نتوانست راه‌حل‌های بهتری پیدا کند.

حتی بهتر بود که فیلترها را پس از ذوب شدن توانایی اعمال کند تا اینکه بخواهد آنها را قبل از فعال شدن تکنیک حذف کند و از بقایا و مسائل مشابه جلوگیری کند.

س...