فصل 1952 : چاپلوسی

آن قفس کاملاً برای مقابله با توانایی شیطان آسمانی مناسب بود. عدم وجود انرژی درون خلاء و دیوارهای سفیدی که دو ارشد را از دنیای بیرون جدا می‌کردند، به‌خوبی هدف خود را برای محدود کردن یکی از انعطاف‌پذیرترین و شگفت‌انگیزترین قوانین در تمام سرزمین‌های جاویدان، محقق می‌کردند.

شیطان آسمانی خود را غوطه¬ور در تاریکی¬ای یافت که با درخشش سفید آشنایی روشن شده بود. یک ابر کوچک از انرژی لاجوردی که قبل از فعال‌سازی تله جذب شده بود در اطراف او شناور بود، اما باقی‌مانده‌ی فضا یا خالی بود یا متعلق به قلمرویی بود که او نمی‌توانست بر آن تأثیر بگذارد.

به¬نظر می‌رسید که دیوارهای سفید از همان بافت آسمان ساخته شده‌اند و قدرت آنها نیز به طرز غیرقابل‌باوری بالا بود. آنها در بالاترین سطح بودند، در رده بالای رتبه نهم.

واضح بود که آسمان و زمین آن تله را به‌طور سرسری ایجاد نکرده بودند بلکه مدت‌ها پیش آن را آماده کرده بودند. تهذیبگر پیر حتی به این موضوع اشاره کرده بود، اما کلمات او نمی‌توانستند با آن منظره‌ی نفس‌گیر مقایسه شوند.

«آسمان و زمین باید به جهانشون قانون اضافه می¬کردن تا ممکنش کنن.» تهذیبگر پیر توضیح داد: «نگران نباش. این تقصیر تو نبود. هر چیزی زیر آسمان قدرت فعال کردن این تله رو داره. ما مدت¬ها آماده بودیم تا تو رو از بین ببریم.»

شیطان آسمانی با نگاهی سرد به محیط اطرافش نگاه کرد. او مقداری انرژی داشت، اما این مقدار به‌سختی برای ایجاد چند توانایی در رتبه نهم کافی بود. حریف او یک تهذیبگر در مرحله مایع بود، بنابراین مقایسه ذخایر سوخت آنها غیرممکن بود.

شیطان آسمانی سعی کرد نفوذ خود را به دیوارهای سفید گسترش دهد، اما آنها به قانون شگفت‌انگیز او واکنشی نشان ندادند. به¬نظر می‌رسید که نمی‌توان بر روی آنها تأثیری گذاشت. ذهن او حتی پس از درخشیدن نور تکنیک استتباط از پشت چشمانش، برای تحلیل آنها تقلا کرد.

«ما فرصت مخالفت با این تصمیم رو داشتیم.» تهذیبگر پیر ادامه داد: «این تله خیلی هزینه بره و این توضیح میده که چطوری هیچ¬کدوم از ما نمی¬تونستیم قانون تو رو سالم بگیریم. بااین¬حال،...