فصل 1971 : ضعف

قانون تهذیب‌گر جوان شامل عروسک هایی می‌شد که از موجودیتش زاده می‌شدند. او قادر بود تکه‌های کوچکی از خود را جدا کرده و در ماهیت جهان جای دهد، و موجودات زنده‌ای را به وجود آورد که نیروی او را در خود حمل می‌کردند.

اثرات قانون ارشد بسیار قدرتمند بود. موجودات زنده‌ی مختلف ویژگی‌هایی داشتند که می‌توانستند جانوران جادویی، گیاهان و انسان‌ها را شبیه‌سازی کنند. با این حال، ارزش واقعی آن‌ها از اینجا ناشی می‌شد که قدرتشان فقط کمی کمتر از منبع خود بود.

ویلفرد و استیون، خود را در مقابل ارتشی از موجودات رده متوسط یافتند که قادر به اجرای ساختارهای جنگی بودند. آن عروسک‌ها می‌توانستند اثرات توانایی‌های دو ارشد را محدود کرده و به‌طور آهسته ولی بی‌وقفه، آن‌ها را محاصره کرده و به آن‌ها صدمه بزنند. علاوه بر این، به نظر نمی‌رسید محدودیتی، در تعداد موجودات زنده‌ای که ارشد می‌توانست ایجاد کند وجود داشته باشد.

این توانایی به وضوح دارای ایرادهای سنگینی بود. ارشد پس از ایجاد ارتش قادر به حرکت نبود، و هر بار که بخشی از موجودیت خود را جدا می‌کرد، صورتش به شدت رنگ پریده‌تر می‌شد.

تهذیبگر برای نشان دادن برتری قاطعش بهای سنگینی پرداخته بود. در تئوری، ضعف او پس از استفاده از این تکنیک فوق‌العاده، نقص مهم بود، اما دو حریفش قادر به بهره‌برداری از آن نبودند، چون ارتش عروسک‌ها فرصتی برای پیشروی به آنها نمی‌داد. در واقع، حتی کشتن معدود نمونه‌هایی که در حمله به آنها موفق شده بودند نیز، برایشان به شدت سخت و دشوار بود.

دسته‌ای از عروسک‌های انسان‌نما، که توسط توده‌هایی از ریشه و شاخه‌ احاطه شده بودند، ویلْفرد و استیون را مجبور به انجام چندین مانور فرار پی‌درپی کردند. آنها نمی‌توانستند عقب‌نشینی کنند، چون گروهی از آرمادیلوهای خاردار مسیر عقب‌نشینی را مسدود کرده بودند و حتی چندین لاک‌پشت بزرگ در بالای سرشان مستقر شده بود.

دو ارشد می‌توانستند به طوفان‌های زیر پایشان پناه ببرند، اما حریفشان در حالی که همچنان از دستش فرار می‌کردند، دسته‌ی دیگری از عروسک‌ها را می‌ساخت. هر بار که کره‌های نقره‌ای کوچکی از بدن او خارج شد...