۱۹۹۶- گل

نوآ و پادشاه الباس دانه را وادار به رشد کردند تا به رتبه نهم برسد. آنها با این دانه همانند یک گیاه جادویی معمولی رفتار میکردند که برای رشد نیاز به مواد مغذی دارد، اما همزمان تمام مراحل پیشرفت و تشکیل ساختارش را کنترل می‌کردند.

در ابتدا، دانه از ماده تاریک ساخت شده بود، هیچ معنا و وجود مشخصی نداشت، اما بعد از جذب مداوم سوخت حاوی دنیای سپونیا، به چیزی تبدیل شد که کاملاً با ماهیتش سازگار بود.

پادشاه الباس هرگاه احساس میکرد رشد دانه مطابق انتظار پیش نمیرود، سوختش را اصلاح میکرد. او میبایست تعادلی دقیق بین تقلید از دنیای سپونیا و حفظ پتانسیل خود دانه ایجاد میکرد که نیازمند به دستکاریهای پیوسته در طول فرایند داشت.

علاوه بر این، کوزهی حاوی سوخت، مقدار قدرتی را که باید در دانه جاری شود را کنترل میکرد. او حتی مواد مغذی درون سوخت را بسته به نیاز دانه، متراکمتر و یا رقیقتر میکرد.

وقتی نوبت به دنیایی سپونیا میرسید، او مجبور میشد با چرخهای بیپایان از جراحات و درمان روبه‌رو شود. این روند برای او چندان خوشایند نبود و هر بار که دو ارشد نیاز داشتند مقدار بیشتری از دنیای او بگیرند، فشار بیشتری بر سپونیا وارد میشد و بهتدریج او را ضعیفتر میکرد.

سپونیا کمکم داشت از هم میپاشید، اما حتی یکبار هم نسبت به وضعیتش شکایت نکرد.

او میدانست که این روش چقدر دشوار است، بنابراین تمام تلاشش را کرد تا نوآ و پادشاه الباس را اذیت نکند. او درحالیکه دنیایش را برای جمعآوری مواد بیشتر باز میکردند سکوت کرده بود.

دانه بهتدریج رشد کرد، اما شکل بیضی خود را حفظ کرد. دانه قبل از اینکه کمی بهسمت بالا حرکت کند و این روند را تکرار کند، شاخههایش را گسترش داد و یکلایه جدید به سطحش اضافهکرد. این آیتم بهجای اینکه همانند یک گیاه جادویی مناسب رشد کند، میخواست بهنوعی گسترش پیدا کند.

این آیتم از انتهای رتبه هفتم به اوج خودش رسید و توانست به گذر از سطح برسد. این فرایند نیاز به انرژی بیشتری داشت که منجر به دگرگونی بافت آن شد و باعث شد تمام پیوندهای آن با ماده تاریک قطع شود.

دانه یک فرم بیضی بهاندازهی مشت به خودش گرفتهبود، ولی گذر از سطح باعث تغییر شکلش شد. رنگش روشن شد و لکههای سیاه را از بین رفتند و بهرنگ صورتی تبدیل شدند. علاوه بر این، شکلش صافتر و نرمتر شد، اما حتی بعد از رسید...