تولد شمشیر شیطانی
قسمت: 2081
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
Chapter 2081: برخورد
پیشروی نوآ از طریق سرزمینهای بالایی سریعتر شد. او میخواست پیشرفت کند و متحدان قدیمیاش را به سرعت پیدا کند. او در مورد جون نیاز به پاسخ داشت و باید با کسی صحبت میکرد که بدون آسیب دیدن، شاهد گسترش آسمان جعلی بود.
پیشروی نوآ از طریق سرزمینهای بالایی سریعتر شد. او میخواست پیشرفت کند و متحدان قدیمیاش را به سرعت پیدا کند. او در مورد جون نیاز به پاسخ داشت و باید با کسی صحبت میکرد که بدون آسیب دیدن، شاهد گسترش آسمان جعلی بود.
کسل کننده بودن سفر تغییر نکرد؛ اما نوآ توانست آن را نادیده بگیرد. هدف او اکنون واضحتر به نظر میرسید، حتی اگر هنوز شکل مناسبی به خود نگرفته بود. میل به انجام کاری و رشد بهعنوان یک قدرت تأثیرگذار در جهان، انگیزه قدرتمندی بود که کاملاً با جاهطلبی او مطابقت داشت.
نوآ مدتها بود که از سفیدی اطرافش خسته شده بود. حتی شاهکارهای شگفتانگیز او زمانی که وضعیت کنونی جهان را در نظر میگرفت، چیزی نبود. او کارهایی را انجام داده بود که ارشدان معمولی حتی نمیتوانستند خوابش را ببینند، اما آسمان و زمین غیرقابل توقف به نظر میرسیدند.
حاکمان شکستهای بیشماری را تجربه کرده بودند، اما ضعیفتر به نظر نمیرسیدند. در عوض، آنها پس از تجربه آن شکستها، توانسته بودند پیشرفت کنند. آنها هرگز سرزمینهای بالایی را به این شدت کنترل نکرده بودند و در طول تمام این دورانها، نتوانسته بودند ثباتی به اندازه ثبات فعلی خود، پیدا کنند.
نوآ میخواست چیزی بیش از ایجاد آشفتگی انجام دهد. او آرزو داشت تا فاجعهای باشد که بتواند غیرجهان را از شدت ترس، رنگپریده کند. تنها حضور او باید تبدیل به چیزی میشد که از پیشرفت آسمان و زمین جلوگیری میکرد و قدرت، تنها راه رسیدن به این رویا بود.
پس از کاشت کارگاههای شبه زنده برای سالها، حس جهت نوآ بهبود یافت. او به دلیل وجود هستههای تقلبی در درونشان، با همه آنها ارتباط داشت؛ بنابراین به آرامی نقشه ذهنی کل سرزمینهای بالایی را ایجاد کرد. او میتوانست مسیر خود را با گذشت زمان دقیقتر تنظیم کند و حتی شروع به حذف مناطقی کرد که به دلیل نداشتن هیچ اثری از زندگی، مقصد مناسبی نبودند.
سرانجام چیزی سفر خسته کننده او را تغییر داد. نوآ طبق معمول در حال پرواز بود که یک حضور خارجی وارد محدوده هوشیاری او شد. او بالاخره کسی را پیدا کرده بود؛ اما در آن زمان بلافاصله به سمت جلو حرکت نکرد.
احساسی متفاوت از مارمولکها داشت. نوآ آنها را قبل از اینکه غرایزشان حضور او را درک کنند، حس کرده بود. علاوه بر این، سطح آنها بسیار پایین بود، که به نوآ احساس اعتماد بهنفس میداد.
در عوض، حضوری که در حالحاضر حس میکرد، قدرتمند بود و تشخیص سطح آن، به دلیل مسافت طولانی و آسمان که بهعنوان یک پوشش طبیع...
برای خواندن نسخهی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید.
درحال حاضر میتوانید کتاب تولد شمشیر شیطانی را بهصورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید.
بعد از یکماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال میشود.
کتابهای تصادفی

