2082: تجارت
نوآ بی‌توجه به آشکار شدن اهمیت دادنش به این موضوع، فوراً پرسید: «چند وقت پیش؟»

ماریبل درحالی­که انگشتش را روی گونه‌اش قرار می‌داد، گفت: «فکر می‌کنم چند هزار سالی می‌شه. اوضاعشون بد نبود؛ اما به نظر می‌رسید که آسمان و زمین از وجودشون کاملاً ناراحتن. که البته با توجه به ارتباطشون با تو، درکش سخت نیست.»

نوآ سؤال کرد: «می‌تونی من رو به سمت آخرین موقعیت اونا راهنمایی کنی؟» 

ماریبل اعلام کرد: «می‌تونم، اما فکر نمی‌کنم کمکی کنه. اون خشکی در سراسر آسمان در حال حرکت بود. ارشدهای اونجا یک­سری ساختارهای جالبی داشتن که قادر به استخراج انرژی از داخل آسمان بودن.»

نوآ قبل از اینکه ساکت شود تا خود را در برنامه‌هایش گم کند، بلافاصله به "شاهزاده دوم" فکر کرد.

نوآ در نهایت همراهان خود را پیدا می‌کرد، زیرا او اساساً از کل سرزمین‌های بالایی نقشه‌برداری می‌کرد. با این­حال صبر، یکی از ویژگی‌های او نبود و او نمی‌توانست فرصت دستیابی به سرنخ‌ها را، از دست بدهد.

نوآ آه کشید: «موقعیت قبلی مهمه. شاید مصیبت‌های زمین و آسمان رو در راه حس کنم.»

ماریبل با تعجب گفت: «حضور شما در اونجا فقط به آسمان و زمین فشار نمیاره تا شدت مصیبت‌هاشون رو افزایش بدن؟» 

نوآ آشکار کرد: «اونا فعلاً من رو نادیده می‌گیرن. آسمان و زمین برای پیروزی نیازی به کشتن من ندارن. شکست دادن جانوران جادویی گام اصلی برای گذر از سطح اونا به رتبه دهم هست. هر کس دیگه‌ای در اون نقطه شکست خواهد خورد.»

ماریبل پرسید: «چطور؟ این یک راز بین دورگه‌ها است؟»

نوآ متوجه شد که ارشد مانند ماریبل ممکن است در مورد نیازمندی‌های آسمان و زمین یا ساختمان کلی ناآگاه مانده باشد؛ بنابراین خلاصه‌ای سریع به او داد. او از اکثر جزئیات اجتناب کرد، زیرا به طور کامل به او اعتماد نداشت؛ اما همچنان توضیح داد که شورشیان سیستم باید به چه هدفی دست یابند.

ماریبل بیان کرد: «جالبه. من نزدیک بود به نتایج مشابهی برسم؛ اما هرگز فرصت پیدا نکردم سرنخ‌هایی پیدا کنم. همچنین، به دلیل تغییرات اخیر تمرکز بر جانوران جادویی ممکنه تغییر کنه. فکر نکنم که آسمان و زمین بعد از فراتر رفتن از استانداردهای قبلیشون به پیروزی برسن.»

نوآ توضیح داد: «پیروزی جزئی اگر شامل رتبه دهم باشه، تبدیل به پیروزی مطلق می‌شه. آسمان و زمین به وضوح به قدرتی مشابه رتبه 10 دسترسی دارن. اجازه دادن به اونا برای برداشتن یک گا...