Chapter 2094: پیام
جست‌وجوی مصیبت‌های زمین و آسمان، نوآ و جون را چندین بار به هر گوشه از سرزمین‌های بالایی برد. آنها در طول سفر خود با بسیاری از مجازات‌هایی که از سوی آسمان و زمین فرستاده شده بود، مبارزه کردند و همچنین، با گله‌های جانوران جادویی برخورد کردند که نوآ از مسلح کردن آنها با هسته‌های تقلبی خاص، تردید نداشت.

به طرز عجیبی، این دو نفر هیچ تهذیب‌گر یا دورگه­ای پیدا نکردند. نوآ حدس زد که اکثر آنها تصمیم گرفته بودند درحالی­که منتظر اتفاق مهمی در سرزمین‌های بالایی بودند، خود را منزوی کنند. به هر حال، با توجه به وضعیت کنونی جهان، این طرح خوبی بود.

نوآ کار متفاوتی انجام نمی‌داد. او سفر کرد، اما در هیچ تلاش دیوانه‌واری که بتواند سطح او را به سرعت افزایش دهد، شیرجه نرفت. آسمان ضعیف به او انرژی می‌داد و هسته‌های تقلبی ساخته شده برای جانوران جادویی به گسترش دنیای او سرعت می‌داد. با این­حال، او به آرامی در حال رشد بود و جون، به او اجازه داد که به این سرعت توجهی نداشته باشد.

نوآ هر از چند گاهی به این موضوع فکر می‌کرد. برای او خنده­دار بود که باید به اوج سفر تهذیب می‌رسید تا سرعت آهسته پیشرفت را قبول کند. محیط از این رویکرد حمایت می‌کرد، اما او هرگز از آن دسته افرادی نبود که خود را در آن روش‌ها منزوی کند.

البته نوآ اهمیت جون را در این موضوع نادیده نگرفت. جون دلیل اصلی پذیرش نوآ بود. زمان صرف شده برای سفر به آسمان با جون احساس بی‌ارزشی نمی‌داد. نوآ هنوز احساس می‌کرد که باید رشد خود را تسریع کند، اما کمبود گزینه‌ها و سفرها این میل را برطرف کرد.

جون نیز به آرامی پیشرفت کرد. جذب مصیبت‌های زمین و آسمان نازل شده برای جانوران جادویی نسخه انزوای او بود. او مثل نوآ می‌خواست رشد خود را تسریع کند، اما باید قبول می‌کرد که محیط کنونی گزینه‌های زیادی را در اختیار ندارد.

مشکل اصلی کنترل تقریباً کامل زمین و آسمان در آن محیط بود. آسمان تنها جایی بود که می‌توانست چیزهای بیشتری ارائه دهد، اما رفتن به آنجا بدون یک هدف دقیق و یک برنامه معنایی نداشت. این منطقه دارای تهذیب‌گران قوی‌تر و مواد بهتری بود، اما دستاوردهای نوآ و جون حتی اگر در یک مأموریت نهایی موفق شوند، محدود باقی می‌ماند.

آسمان ضعیف، نوآ و جون را از یافتن نبردهای خاص یا مشکلات دیگری که می‌توانست رشد آنها را تسریع کند، بازمی‌داشت، بنابراین آنها فعلاً امید خود را رها کردند. آنها آماده بودند به محض این...