فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

تولد شمشیر شیطانی

قسمت: 2095

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات
 Chapter 2095: جستجو
نوآ درحالی­که کمی غافلگیر شده بود، فکر کرد: "کمک؟ اون هم کمک من؟"
نوآ برای اینکه مطمئن شود که منظور موش‌خرماها واقعاً چهار گونه رده بالا هستند، غرید: «کدام اژدهایان؟»
موش‌خرما رده میانی چند بار برای توصیف ظاهر و سطوح اژدهایان امتحان شد. شک و تردید نوآ پس از آن توضیح ناپدید شد. موش‌خرما چهار گونه رده بالا را به وضوح و با جزئیات زیاد به تصویر می‌کشید. او در واقع با رهبران طرف جانوران جادویی ملاقات کرده بود.
جون او را صدا زد:‌ «نوآ؟» اما نوآ چیزی نگفت زیرا عمیقاً در افکارش غرق شده بود.
نوآ و جون مدت زیادی را صرف سفر در آسمان ضعیف کرده بودند. او حتی جرأت نمی‌کرد سال‌هایی را که از دیدار دوباره آنها گذشته بود بشمارد. با این­حال، هنوز خیلی زود به نظر می‌رسید. نبرد نهایی نمی‌تواند بدون ایجاد تغییرات عظیم در جهان آغاز شود.
نوآ با تعجب فکر کرد: "پس این یک تله است؟ نه، غیرممکنه. اگر بود حسش می‌کردم. همچنین، آسمان و زمین با جانوران جادویی سروکار ندارن."
تأیید این که سخنان موش‌خرما معتبر بود، تقریباً فوری بود. با این­حال، یک مسئله مبرم وجود داشت که باعث می‌شد نوآ در مورد ماهیت بحران شک داشته باشد. او قوی بود، نسبت به سطح خود بسیار قوی بود؛ اما طرف اژدها چهار گونه رده بالا داشت. حتی او برای مطابقت با چیزی با آن قدرت، باید تلاش می‌کرد.
نوآ تعجب کرد: "چرا اونا از من درخواست کمک کردن؟ این اصلاً منطقی نیست."
 
در نهایت نوآ پرسید: «می‌تونین ما رو به اونجا هدایت کنین؟»
موش‌خرما رده میانی توضیح داد: «زمان زیادی گذشته.»
جدول زمانی به طور مبهم منطقی بود. نوآ و جون مدت زیادی را بدون ملاقات با کسی سپری کرده بودند، بنابراین اژدهایان این شانس را داشتند که در آن دوره پیامی بفرستند.
نوآ سؤال کرد: «چطوری باید اونا رو بدون جهت پیدا کنم؟» اما موش‌خرما نمی‌دانست چه پاسخی بدهد.
جون از زمانی که جدی بودن وضعیت را احساس کرده بود، تکرار کرد: «نوآ؟»
نوآ به سرعت خلاصه کرد: «ما باید اژدهایان رو پیدا کنیم.»
جون پرسید: «چطور؟» او می‌دانست که پیدا کردن کسی در آن محیط چقدر سخت است. تقریباً کسی نبود که بتواند درک کاملی از منطقه داشته باشد.
نوآ ناگزیر به شهر نارنجی فکر کرد. شاه الباس ممکن است چیز مفیدی ایجاد کرده باشد، اما نوآ نمی‌دانست ...
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب تولد شمشیر شیطانی را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی