سیستم خوناشامی من
قسمت: 183
فصل 183 پردازش
تنها یک قدم، این تمام چیزی بود که نیاز داشت. فکس قبل از اینکه لوگان تصمیم بگیرد بدون تردید شلیک کند، یک قدم حرکت کرده بود. آنها میتوانستند از نحوهی پرتاب شدن فکس بگویند که ضربه تا چه حد قوی بوده، و به نظر میرسید که او هنوز از شدت ضربه خلاص نشده بود چرا که روی زمین بیحرکت مانده و هنوز روی زمین دراز کشیده بود.
وقتی به لوگان نگاه میکرد، کوئین میتوانست ببیند که او مثل همیشه واکنش نشان نمیدهد. انگار تکان خورده بود، اما نه از ترس اتفاقات. نه، لوگان آنقدر قوی بود که چیز دیگری باعث این رخداد شده باشد.
افراد زیادی وجود نداشتند که لوگان به آنها اعتماد کرده باشد، و اگرچه زمان زیادی را با یکدیگر سپری نکرده بودند، اما لوگان هرگز برای قرد دیگری احساس ویژهتری نسبت به او نداشت. هیچ کس تا به حال به اندازهی کوئین به کارهای او علاقه نشان نداده بود. کوئین اغلب درباره همه ابزارهایش سؤال میپرسید و اگرچه نمیتوانست ارزش واقعی آنها را قدردانی کند، اما میتوانست بگوید با دقت زیادی با آنها رفتار میکند.
اما این واقعیت باعث شده بود که بفهمد آن دو اصلاً به هم نزدیک نیستند. او اکنون احساس میکرد که کوئین از او برای مهارت هایش استفاده کرده است.
«لوگان! لطفا فقط به ما یه فرصتی برای توضیح بده.» در آن لحظه که کوئین یک قدم به جلو برداشت، اما لوگان به طور خودکار به این موضوع واکنش نشان داد و یک بار دیگر شلیک کرد.
لوگان فریاد زد: «صبر کن، نه!»
با این حال، کوئین احساس کرد ممکن است چنین اتفاقی بیفتد، بنابراین او آماده بود. با استفاده از سایه، فورا آن را بلند کرد تا جلوی انرژی را بگیرد و آن را در هوا در سایه متوقف کرد.
سپس انرژی از مسیر خارج شد و سایهاش را با خودش مستقیماً از پنجره بیرون بیرون برد.
ووردن گفت: «هر کاری میخواید بکنید، ولی این اتاق نباید از اینی که هست خرابتر بشه.»
«کوئین من برای همه اینا به پاسخ نیاز دارم و پاسخی که میدی باید منطقی باشه، اگر همه چیز رو جواب ندی و احساس کنم که دروغ میگی. خب، بذار دربارهی اتفاقی که بعدش میوفته صحبت نکنیم.»
کوئین پرسید: «خودت وقتی همه چیز رو توضیح بدم متوجه میشی، باور کن میخواستم بهت همهچیز رو بگم... میشه حداقل دوتاییمون تنها صحبت کنیم؟»
همانطور که لوگان به اطراف اتاق نگاه میکرد، متوجه شد که این گزینه بهتری است که فقط با کوئین صحبت کند. شاید اینکار باعث میشد که دیگران در حین صحبت کردن، برنامهریزی کنند. اما کوئین به دلیل دیگری میخواست تنها با لوگان صحبت کند.
در حال حاضر او تنها کسی بود که در مورد سیستم میدانست، و اگرچه فکس به نظر میرسید که روی زمین...
کتابهای تصادفی

