فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

سیستم خوناشامی من

قسمت: 209

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

قسمت 209: یکی از داخل

ارین پس از شنیدن اینکه چگونه پیتر توانست به توانایی جدیدی دست یابد، فورا امید دوباره‌ای به دست آورد. اگر راهی برای او وجود داشت که بتواند آن را بازگرداند، فرصتی برای بازگشت به خود سابقش نیز وجود داشت.

قبل از آن او هرگز چنین احتمالی را در نظر نگرفته بود، چرا که برخوردها و مشکلات زیاد بین پیتر و کوئین را دیده بود اما تا زمانی که توانایی‌هایش را به آرامی با کتاب‌های توانایی‌های رشد می‌داد، یا اگر می‌توانست معلم خوبی پیدا کند. می‌توانست رتبه‌اش را افزایش داده و در نهایت به همان جایی برسد که آرزویش را داشت.

با این حال، در حال حاضر قضیه‌ی اصلی این نبود. چیزی که او متوجه‌اش نشد اشتباه فاحشی‌ست که به تازگی مرتکب شده بود. وقتی از کوئین خواست تا او را برگرداند، او به جزئیات خاصی اشاره کرده بود که فردی در اتاق زیاد درباره‌ی صحت آن اطمینان نداشت.

حالا حتی کوئین نیز از گوشه چشمش به فکس نگاه می کرد. با دیدن اینکه واکنش او ممکن است چه باشد. فکس بارها پیش از این به این واقعیت اشاره کرده بود که فکر می‌کند پیتر توسط یک رهبر غیرمسئول خلق شده.

با این حال، فکس واکنش چندانی نداشت. او همچنان در آنجا ایستاده بود و تفاوتی با قبل نداشت. دلیلش این بود که او قبلاً کوئین را کسی فرض کرده بود که پیتر را تغییر داد و بدون حضور اربابش اینقدر وفادار نبود. همچنین این مورد توضیح می‌داد که چرا کوئین در وهله اول به جز توانایی سایه‌اش به فکس چندان اعتمادی نداشت.

پیتر یک موجود غیرقانونی بود و اگر شورا از وجود پیتر مطلع می‌شد، هر دوی آنها اعدام می شدند. دلیل اینکه فکس واکنش زیادی نسبت به آنچه ارین پیشنهاد می کرد نداشت، در واقع به دلیل محدودیت‌های خونآشامی آنها بود.

حتی بدون وجود قوانین شورا، یک خون آشام معمولی می‌توانست حداکثر یک نفر را تبدیل کند و شخصی مانند فکس اجازه‌ي تبدیل دو نفر را داشت مگر تا زمانی که به درجه‌ی نجابت می‌رسید. اون سطح قدرت کوئین را به خوبی می‌دانست و مطلع بود که نمی‌تواند بیش از یک نفر را تبدیل کند. بنابراین پیشنهاد ارین غیرمنطقی بود.

کوئین با دیدن اینکه فکس واکنشی نشان نمیدهد، تصمیم گرفت ادامه دهد و توضیح داد: «ارین حتی اگر بخوامم نمی‌تونم. این کار وضعیتی که در اون هستیم رو تغییر نمیده.»

او با کمی آزرده شدن پرسید: «منظورت چیه؟»

به نظر می‌رسید که ارین شروع به بازیابی اعتماد به نفس خود کرده، اما کوئین همچنین می‌توانست بگوید این بدان معناست که احساساتش او را فرا گرفته و هنوز بسیار ناپایدار است.

کوئین با برداشتن یک قدم به عقب، تمام تلاشش را کرد که توضیح دهد: «اول از همه من فکر می کنم که تو موضوع اصلی رو در اینجا فراموش کردی. مسئله این نیست که دزدیده شده، بلکه مسئله سر ا...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب سیستم خوناشامی من را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی