سیستم خوناشامی من
قسمت: 258
چپتر ۲۵۸: دوستی از دشمن
نبرد بین خونخوار و جانور رده پادشاه ادامه یافت. در ابتدا، زمانی که آن دو با هم مبارزه کردند، به نظر کاملاً یکنواخت به نظر میرسید. هیچ یک از آنها به طور قابل توجهی از دیگری صدمه نمیدید. این برای فکس خوب بود.
هنگامی که یک خون آشام به یک خونخوار تبدیل شد، سلامت آنها یا در مورد سلامتی کوئین نصف شد. زخمهای آنها نیز دیگر خوب نمیشود. این یک حالت گرسنگی برای خون آشامها بود. حالتی که به آنها اجازه میداد برای مصرف خون قویتر شوند. اما به عنوان یک شمشیر دو لبه عمل کرد.
با این حال، به آرامی یکی از آنها شروع به برتری میکرد و به نظر میرسید که آن خونخوار است. کوئین داشت متوجه میشد که قدرت و سرعت کینگ رده جانور در نهایت شروع به کاهش سرعت کرده است.
در نبرد با چندین حریف و چندین بار بوده است، بنابراین برای کوئین منطقی بود اما این دلیل آن نبود. این جانور استقامت غیرانسانی داشت و میتوانست ساعتها به مبارزه با مبارزان ادامه دهد.
دلیل اینکه سرعت آن کم و ضعیف شده بود، حالت خشم آن بود. به عبارت ساده تر، کریستال داخل آن نیروی بیشتری میکشید که میتوانست تولید کند و حالا جانور به آرامی در حال مرگ بود.
کوئین که متوجه نمیشد چه اتفاقی میافتد، احساس میکرد که این شانس او برای حمله است. هر اتفاقی که افتاد، او برای زدن آخرین ضربه نیاز داشت. او از اکثر نقاط جهشیافته خود در طول مبارزه استفاده کرده بود و در حال حاضر تنها مهارتی که میتوانست استفاده کند، شنل سایه بود. که برای پنهان کردن حضورش استفاده میکرد.
کوئین با دیدن اتفاقی که در حال رخ دادن بود، نقشه کشید که نزدیکتر و نزدیکتر شود و سعی کند از پشت وحشی ردیف پادشاه عقب بیفتد. در حالی که درگیری حواسش پرت بود، کوئین چکش خون را آماده میکرد و درست قبل از زدن مشت، او را به جلو میبرد.
او در تلاش برای اجرای استراتژی خود، به آرامی شروع به خزش به سمت مبارزه کرد. در خیابان، کوئین و دیگران در سمت فکس مستقر بودند، در حالی که جانور در سمت دیگر بود که به سمت برج منتهی میشد.
مبارزه هنوز داغ بود و آن دو در تمام عرض خیابان ...
کتابهای تصادفی
