چپتر 346 – یک اشتباه فاحش

لئو در ادامه دستش را بالای سر کوئین گذاشت، او سعی کرد تا بخشی از «چی» خودش را به بدنش منتقل کند، اما بر خلاف تصور او، کمی سخت به نظر میرسید.

«انگار چیزی تلاش میکنه تا این روندو مسدود کنه، یه انرژی عجیب و غریب ارغوانی، داره انرژی منو مسدود میکنه». لئو فکر کرد.

لئو قبلاً هرگز این کار را امتحان نکرده، بنابراین مطمئن نبود که آیا این روش استاندارد است یا صرفا به این خاطر که کوئین دقیقا یک انسان به حساب نمی آید، همچین اتفاقی رخ میدهد. او دوباره سعی کرد، اما این بار، سد رو به روی او حتی کمی قوی تر شد. این موضوع در مورد انسان ها نیز صدق میکند، بعضی از بدن ها، بیشتر از بقیه مایل به پذیرش نیروهای خارجی هستند که مزیت قدرت را با خود به همراه دارند.

در حین اینکه این اتفاق در حال رخ دادن است، پیامی جلوی کوئین ظاهر میشود.

[انرژی ناشناخته ای تلاش می کند وارد بدن شما شود]

[اجازه دادن به ورود این انرژی می تواند برای بدن شما، عواقب ناشناخته ای را به همراه داشته باشد.]

[اجازه میدهید این انرژی وارد بدن شما شود؟]

[بله /خیر]

«سیستم، باید ازت چیزیو بپرسم، به نظرت اگه این «چی» رو قبول کنم، مشکلی پیش میاد؟» کوئین پرسید.

«راستش من هم نمی دونم.» سیستم پاسخ داد. «درست مثل تو، منم قبلا هرگز در مورد این موضوع چیزی کارایی که اون توصیف کرد، جزو کاراییه که آدما قادر به انجامشن. همچین کارایی رو یه خون آشام قوی، بالاخره میتونه انجام بده. بدن ما به طور طبیعی و در نتیجه ی پیشرفت مهارت، شروع به قوی تر شدن میکنه. با این حساب، موضوعایی که در موردشون تمرکز کردیم هم به همچین نتیجه هایی میرسه .»

«یعنی اینکه مانعی برای کسب «چی» وجود نداره ولی حدس میزنم که به طور کلی بهش نیازی نداشتیم.»

کوئین در حال تقلاست که چه کار کند. اگر او بتواند چیزی را یاد بگیرد که حتی خون آشام ها هم نمیدانند، آیا به او نوعی مزیت را نمیدهد؟ در این لحظه، به نظر میرسد که سیستم سعی دارد تا به او کمک کند، این بر خلاف رویه ی هوش مصنوعی است که بر حفظ اسرار، حساسیت ویژه ای دارد.

با این وجود، بر این اساس که سیستم، «چی» را یک ماده ی ناشناخته نامیده، نشان میدهد که به احتمال زیاد، هر کسی که این سیستم را ایجاد کرده، در مورد «چی» نیز اطلاعی نداشته است.

«با این حساب، یعنی سیستم فقط داره تلاش میکنه تا جانب احتیاطو رعایت کنه؟»

«اگر من بودم، این کار رو انجام میدادم.» سیستم گفت. «من نقطه ضعف بخصوصی رو نمی تونم ببینم و نمی تونم تصور کنم که معلمت بخواد بهت صدمه ای بزنه. به اضافه ای اینکه میتونه یه آزمایش جالب و دیدنی باشه، اینطور فکر نمیکنی؟»

کوین پاسخ داد: «آره ولی یه موش آزمایشگاهی به حساب میام و اگه مشکلی پیش اومد باید با عواقبشم کنار بیام.»

پس از مدتی فکر کردن، سرانجام تصمیم گرفت که دست به کار شود.

[آره]

«اگه لئو بتونه این قدرت عجیب و غریبو به من بده، پس اگه مشکلی پیش اومد، باید بتونه اونو پس بگیره. اگه میخواست به من صدمه بزنه، قبلا چندین بار...