فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

سیستم خوناشامی من

قسمت: 413

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

احضار یک مأنوس

هنگام برگشت به کمپ به همراه روکِن، کوئین در مدت زمان کوتاهی که با هم گذرانده بودند مقدار کمی او را شناخته بود. تا وقتی که به مقصد خود برسند هنوز زمان زیادی داشتند، و به شکل عادی تا آنجا قدم می‌زدند.

با فکر کردن راجب این قضیه، شاید شناختن توصیف خوبی نبود، اما کوئین قطعا می‌توانست بگوید که تا به اینجا در رابطه با همراه کنونی کوتاه خود نظرهایی داشت. وقتی به او فکر می‌کرد اولین کلمه‌ای که به ذهنش می‌آمد، خشم بود.

در حال گذر از میان جنگل برای رسیدن به محلی ناشناخته تا جایی که کوئین در جریان بود، روکِن قادر بود از چیزهایی ایراد بگیرد. و وقتی که این اتفاق می‌افتاد، یقینا توجه شما را نیز جلب می‌کرد. فریاد زدن، دشنام دادن و گاهی صرفا فقط ضجه زدن.

حتی حالا انگار متوجه عیب و ایراد دیگری شده بود.

روکِن گفت: «اصلا من چرا باید تو کل این ماجرای تمرین مجبور باشم که شرکت کنم. از قبل می‌دونم که چجوری از یک مأنوس استفاده کنم، فقط بزارین بخش ارزش‌یابی رو انجام بدم و هر چه زودتر تبدیل به یک خون‌آشام بالغ بشم.»

هرچند کوئین کاملا متوجه منظور سخنان او نبود. با دقت گوش می‌داد تا ببیند می‌تواند سرنخی راجب به چیزی که کمی دیگر قرار بود وارد‌ آن شود به دست بیاورد. جدا از این مسائل، انفجار اتفاقی او در حقیقت در نظر کوئین بسیار جالب بود.

در طول مسافرت‌شان، کوئین پی برد که روکِن برای مدتی خرگوش سیاه را داشت و به‌خاطر همین بود که به خوبی قادر بود از آن استفاده بکند. ولی هر وقت سوال‌ها در رابطه با او بود، کاملا از آن‌ها اجتناب می‌کرد. هنوز هم، از ابتدا به نظر نمی‌رسید که روکِن زیاد مشتاق شناختن کوئین باشد که چیز خوبی بود.

برخی نوادگان به صورت طبیعی هنگام بزرگ شدن با یک مأنوس برخورد می‌کردند، یا حتی گاهی خانواده‌ها خطر می‌کردند و در سنین کم با آن‌ها قرارداد می‌بستند. هر چند که این روش خطر بیشتری داشت، و احتمال کشته شدن شریک توسط مأنوس خود بالاتر بود، اما اگر قرارداد با موفقیت وضع می‌شد آن گاه زمان بیشتری برای تشکیل یک پیوندی قوی داشتند.

در نهایت از جنگل عجیب غریب خارج شده بودند و وارد محیط مسطح بازتری شدند. فضای دشت مانند غیرطبیعی به نظر می‌رسید، انگار که به شکل مربع فوق‌العاده منظمی بود، و در اطراف آن، همان جنگل دیده می‌شد. مانند ای...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب سیستم خوناشامی من را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی