فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

سیستم خوناشامی من

قسمت: 426

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

خون خاص

( نکته: ممکنه در قسمت‌های قبلی اشتباهی کرده باشم ولی مطمئن نیستم. روکِن متعلق به خاندان پنجم و دارای مهارت صحبت با حیوانات هست. کلارک از خاندان چهارم هست. آن‌ها متعلق به یک خاندان واحد نیستند.)

روکِن مسافت کوتاهی دور از آنجا دور شده بود؛ مدام توقف می‌کرد و به عقب نگاه می‌کرد. از این واقعیت که تنها فردی که او را درک کرده بود پشت سر گذاشته بود متنفر بود، ولی چاره‌ای نداشت، مگه نه؟ اگر این کار را انجام نداده بود، در دردسر بزرگی می‌افتاد، و احتمالا خاندانش او را ترک می‌کرد، حتی با اینکه یک نواده‌ی مستقیم بود.

هنوز افراد دیگری در خانواده وجود داشتند که از او بزرگتر و قدرتمندتر بودند. آماده بودن موقعیت رهبری را در هر لحظه به چنگ آوردند. و دقیقا اولین نفر در صف رهبری نبود.

روکِن در حالی که از همان جهتی که آمده بود برمی‌گشت گفت: «داری چیکار می‌کنی؟ چرا انقدر ترسیدی؟ می‌تونم تمام اتفاقات رو توضیح بدم. معلم مهربونیه، باید درک کنه.»

پس از زمان کمی، به همان نقطه‌ای که قبلا در آن حاضر بود رسید، تنها با این تفاوت که مثل قبل نبود. یک گنبد نسبتا بزرگ و بنفش روی زمین قرار داشت که دائما تکان می‌خورد انگار که زنده بود.

«این دیگه چیه؟»

در ابتدا، روکِن گمان کرد به محل اشتباهی آمده باشد، ولی پس از دیدن سه جسد که هنوز بیرون گنبد بودند، تشخیص داد که اشتباه نکرده است.

«حتما اون داخل در حال جنگیدن با همدیگه هستن؛ کنجکاو‌م اون چه چیزیه؟»

در حالی که گنبدی از سایه‌ها کلارک را محاصره کرد، نمی‌توانست با نگاه کردن به سایه‌های متحرک اطراف خود نگران نشود. او به شخصه تابحال با یک کاربر سایه برخورد نکرده بود، یا که به اصطلاح مجازات گران، ولی درباره‌شان اطلاع داشت. آن‌ها خون آشامانی بودند که در گذشته بر رعایت قانون خون آشام نظارت داشتند.

به این معنی که نیازمند قدرت بودند، مهارتی که حتی از سیزده خاندان فراتر بود. چون کلارک می‌توانست ببیند که خون آشام مقابل او هنوز به مرحله‌ی تکامل نرسیده بود، تا اینجای کار خیلی آسان گرفته بود.

ابتدا، ضربه‌ی خونی از خود به اطراف او پرتاب کرد، و زمانی که به دیوار برخورد کرد، به نظر می‌رسید که حمله کاملا جذب شده بود، و گنبد شکل خود را حفظ کرده بود.

با حمله کردن به گنبد، بسته به میزان قدرت ضربه باعث کاهش سلول‌های mc کوئین می‌شد ولی معمولا پس از دیدن چنین چیزی، دیگران به این نتیجه می‌رسیدند که شکستن گنبد کار سختی بود، و کلارک نیز دقیقا همین کار را کرده بود. حالا متمرکز بر روی دشمنش که روبروی او قرار داشت.

گنبد باعث تحمیل و اجبار یک نبرد نزدیک‌تر می‌شد؛ به دلایلی، متوجه شده بود که کلارک تا نسبت متوسطی فاصله‌ی خود را حفظ می‌کرد. این برای کوئین خوب نبود، که دارای دستکش‌های رده‌ی پیشرفته جدید خود بود. ولی این تنها دلیل استفاده از توانایی خلأ سایه نبود. در طول تمرینات او قبل از آمدن به جهان خون آشام‌ها، به سطح سه ارتقا یافته بود.

در سطح سوم، تمام توانایی‌های مورد استفاده‌ی سایه که در گنبد به کار گرفته می‌شدند 50 درصد کاهش می‌یافتند.

مزیت اضافی این بود که در مدت زمانی که در گنبد قرار داشت سلول‌هایmc او سریع‌تر احیا می‌شدند. در گذشته حین استفاده از گنبد سایه، سلول‌ها ترمیم نمی‌شدند چون توانایی...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب سیستم خوناشامی من را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی