فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

سیستم خوناشامی من

قسمت: 442

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات

به خانه برگرد

در حالی که تیغه‌ی سفید به وُردِن سرعت بیشتری ‌می‌داد، تیغه‌ی سیاه به او قدرت اعطا می‌کرد. از تیغه‌ی سیاه برای مقابله با ضربه‌ی خون استفاده کرده بود، و به‌خاطر همین، سرعت او به طرز فاحشی افت کرد. مشکل حال حاضر، کاملا محسوس بودن این موضوع بود، نه تنها فقط برای خون‌آشام‌ ها بلکه همچنین لوگان و سیا که مشغول مشاهده‌ی مبارزه بودند. با دانستن این که پشت پرده اتفاقی در حال رخ دادن هست، سزاندر رو به او شتاب برد، ولی وُردِن یک احمق نبود.

وُردِن گفت: « می‌خواستم خودم شکست‌ات بدم، ولی تحقیر کردن‌ات به همون اندازه خوبه، راتِن جابجا شو.»

به سرعت جایگاه‌ خود را با راتِن عوض کرد، و تیغه‌ی سیاه به سوی سزاندر پرتاب شد. او به راحتی جاخالی داد، و تیغه تا وقتی که نوک آن در زمین گیر کند به حرکت ادامه داد. هر چند، هدف آن پرتاب هرگز زخمی کردن سزاندر نبود، بلکه فقط برای لحظاتی وقفه انداختن در حرکت او.

حالا با یک دست آزاد خود، مه آبی رنگی در آان شروع به شکل گرفتن کرد، و کم‌ کم شکلی به خود گرفت، همانند یک نیزه بود. نیزه‌ی روح، مهارتی که از سیا قرض گرفته بود.

برای لحظه‌ای، نگاه‌ او متوجه چشمان بُردِن شد، و در همین حین، متوجه شد که نسبت به قبل دگرگون شده بودند. داشت همانند بار قبل آن حس و حال و وحشت را تجربه می‌کرد.

سزاندر پیش خود گفت: « این یک خون آشام نیست، این چشمان یک مرد دیوانه است.»

در یک لحظه، نیزه پرتاب شد و درون بدن سزاندر رخنه کرد، تمام بدن او احساس ضعف کرد، ولی نه به طور سطحی، تابحال چنین چیزی را تجربه نکرده بود. او کاملا از نفس افتاده بود. حس می‌کرد از شدت بی‌ رمقی تفاوت چندانی با یک انسان ندارد.

در حالی که تیغه‌ی سفید خود را فرود میاورد، به پیشانی سزاندر اصابت کرد که جلوی سر او را گرفته بود. هر چند، ضربه‌ی قدرتمندی نبود و تنها برشی سطحی بر او به جا گذاشت. تیغه سفید و میزان قدرت او کفایت نمی‌کرد، و چیزهایی وجود داشتند که وُردِن نمی‌توانست صرفا با چند قرص از پس آن‌ها بر بیاید.

راتِن در حالی که کنترل را به دست وُردِن می‌داد گفت: « این مبارزه‌ی من نیست، خودت کارش رو تموم کن.»

دلیلی وجود داشت که وُردِن از ابتدا با راتِن جابجا شد، به‌خاطر اینکه حال حاضر، وُردِن دارای قدرت‌های لوگان و سیا بود. هر چند نمی‌توانست از مهارت لوگان به‌خاطر پیچیدگی آن استفاده کند، همچنان قادر بود که از امتیازهای mc او بهره ببرد. با ترکیب مهارت‌های لوگان و سیا، موفق به خلق نیزه‌ای قوی و ماندگار تر شده بود.

بی‌ آنکه فرصت خود را هدر بدهد، وُردِن از بقل بدن سزاندر رد شد، تیغه‌ی سیاه را بلند کرد، و با قدرت آن، بدن خود را به همراه تیغه در پشت سزاندر به سرعت چرخاند. انتهای مقصد تیغه دقیقا گردن سزاندر بود.

تمام تماشاچیان مسابقه ایستاده بودند و حس می‌کردند نمی‌توانند نفسی بکشند. زمانی که تیغه چند اینچ فاصله داشت، متوقف شد. دستی دور تیغه را گرفته بود و آن را سر جای خود نگ...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب سیستم خوناشامی من را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی