NovelEast

سیستم خوناشامی من

قسمت: 461

تنظیمات

رهبر دهم موقت

تشکیل یک جلسه‌ی دیگر برای هیچ‌کدام از رهبران غافلگیر کننده نبود. تک تک آن‌ها پس از ملاقات گذشته متوجه وضعیت حاکم شده بودند، دیگر ابهامی نداشتند، این اعدام ساده و ماجرای مجازات کننده‌، داشت مشکل و مشکل‌تر می‌شد‌.

در رابطه با موکا، قبل از خروج از تونل‌ها، به نگهبان‌های خود دستور داده بود که به فِکس خون بدهند. می‌خواست اطمینان حاصل کند که حال او خوب باشد و تا زمان اعدام دوام بیاورد. علاوه بر این، به سیلور امر کرد که سریعا آنجا را ترک کرده و به قصر خود بازگردد.

در ابتدا، مراتب زیادی مخالفت کرد، و می‌گفت که تا زمانی که از سلامت برادر خود مطمئن نباشد آنجا را ترک نمی‌کند، و در آخر، موکا مجبور شد از اختیار و مقام خود استفاده کند تا او را از آن مکان دور کند. هراس داشت که هر کسی که خون آشام‌های شوالیه او را شکست داده بود احتمالا هنوز آن‌ها را زیر نظر داشت.

حضور شخص دیگری را حس نمی‌کرد، ولی احتمال بالایی وجود داشت که این مورد گزارش شود.

اگر هم اکنون آنجا حضور نداشتند، فرض می‌کردند که تنها موکا از اتفاقی که برای فِکس افتاده در جریان است، و او نمی‌خواست که سیلور در این ماجرا دخیل باشد. با نگاه کردن به او می‌توانست متوجه شود، که تمام اتفاقاتی که اخیرا برای خانواده‌اش رخ داده بود آسیب زیادی به سیلور رسانده بود.

در راه خود به سوی قصر پادشاه و اتاق شورا، موکا به این می‌اندیشید که چه کسی می‌توانست مسئول انجام دادن چنین کاری با فِکس باشد. اگر آن‌ها قادر بودند با ترساندن خون آشام‌های شوالیه‌ی او آن‌ها را مجبور به انجام چنین کاری بکنند، پس باید حداقل خون آشامی در سطح یک خون آشام ارباب باشد.

با دانستن این که فِکس هویت ایلیگال را مخفی نگه داشته، و حالا که ایلیگال توسط مجازات کننده نجات یافته بود. تنها می‌توانست به این نتیجه برسد که کار یکی از رهبرانی باشد که از بازگشت مجازات کنندگان هراس داشته است.

در این صورت خاندان چهارم، پنجم و نهم که خاندان خودش بود از لیست خط می‌خوردند. همچنین می‌توانست خاندان سیزدهم را کنار بگذارد. موکا نمی‌توانست حتی تصور کند که لی چنین کاری با پسرش بکند، هر چقدر هم که به قوانین پایبند بود هرگز دست به آن کار نمی‌زد‌.

در ذهن موکا، یک مظنون مشخص وجود داشت. برایس رهبر خاندان اول. برای مدت فراوانی طوری عمل می‌کرد که گویی خود پادشاه است. بدون اجازه گرفتن از دیگران در هر جایی هر کاری که دوست داشت انجام می‌داد.

این حقیقت وجود داشت که او از قبل رأی اکثر رهبران را برای تبدیل شدن به پادشاه بعدی داشت. اگر کسی بیش از دیگران از بازگشت مجازات کنندگان می‌ترسید، آن شخص رهبر اول بود. ولی او نمی‌توانست چنین اتهام جسورانه‌ای را جلوی همگان بزند. جرم سنگینی به شمار می‌آمد. خوشبختانه، پس از به هوش آمدن فِکس، می‌توانست اطلاعات بیش...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب سیستم خوناشامی من را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی