NovelEast

سیستم خوناشامی من

قسمت: 638

تنظیمات
فصل ۶۳۸ اعماق آبی
لوگان می‌توانست به‌راحتی از هر نقطه‌ای که می‌خواست، به ایستگاه زمین برسد. چرا که به واسطه‌ی نفوذ خانواده‌ی گرین، تله‌پورتر خانه‌اش به تمامی ایستگاه‌های موجود در سراسر جهان متصل بود. 
پیش از رفتن، مطمئن شد که اَش به‌خوبی تنظیم شده باشد تا اگر مونا سرزده بیاید، به‌گونه‌ای از او پذیرایی کند که متوجه غیبت لوگان نشود. البته بر اساس محاسباتش، با توجه به اینکه مونا درگیر یافتن ردپای یک جانور رده‌ی شیطانی دیگر با دستگاه است، نباید مشکلی پیش بیاید.
متأسفانه این دستگاه کاملاً دستی بود. به این صورت که ابتدا باید در سیاره مورد نظر برای اسکن مستقر می‌شدند، سپس نیاز به یک جسم کروی و شش شاخه بود که با قرارگیری دقیق شاخه‌ها در اطراف جسم، کل سیاره شبیه‌سازی شده تا امکان یک اسکن کامل و سراسری فراهم گردد. تنها در این حالت بود که دستگاه فعال میشد و در صورت حضور جانور رده‌ی شیطانی در سیاره، آن را در سیستم اعلام می‌کرد.
این بدان معنا بود که در حال حاضر، تنها سیاراتی که مونا می‌توانست با اطمینان دستگاه را روی آن‌ها تست کند تا ببیند آیا جانور رده‌ی شیطانی وجود دارد یا نه، سیارات متعلق به خودش بودند و او هم‌اکنون مشغول انجام همین کار بود. البته، او از جانور رده‌ی شیطانی که توسط والدین لوگان شناسایی شده بود نیز آگاه بود. دلیل اینکه او یا هیچ‌کدام از خانواده‌ها تاکنون اقدامی نکرده بودند، این بود که این سیاره به هیچ‌کس تعلق نداشت.
سیاره‌ای ناشناخته و بی‌صاحب که هر کس در انتظار دیگری بود تا پیش‌قدم شود. آغاز نبرد با جانور رده‌ی شیطانی برای اولین نفر بسیار پرخطر بود؛ زیرا باید بخش زیادی از نیروهایش را به میدان می‌فرستاد و با تحمل صدمات سنگین، جانور را از پا درمی‌آورد، تا در نهایت خانواده‌ای دیگر از راه رسیده و به‌سادگی دستاوردش را به چنگ آورد.
در عین حال، این خطر همواره وجود داشت که خانواده‌ای دیگر در سکوت وارد عمل شود و با کشتن جانور و ساختن تجهیزات از آن، می‌توانستد به‌طور کامل موازنه قدرت را دگرگون کند.
پیتر و کوئین با یک سفینه کوچک‌تر راهی شدند و مجبور بودند مستقیماً به سمت زمین پرواز کنند. از آنجا که سفینه‌ی نفرین‌شدگان از تله‌پورترهای ایستگاه‌های فضایی عبور نکرده بود، فاصله‌شان تا زمین زیاد نبود و مسیر کوتاهی در پیش داشتند.
با این حال، کوئین نگران بود که هنگام نزدیک شدن به زمین، ممکن است هدف شلیک قرار بگیرند و سقوط کنند.
کوئین با نگرانی گفت: «خب، انگار کسی رو دنبالمون نفرستادن، پس باید بتونیم راحت وارد جو بشیم، درسته؟» و هنوز در ذهنش صحنه‌ای را تصور می‌کرد که با رسیدن به جو زمین، مورد اصابت قرار می‌گیرند.
پیتر جواب داد: «اوه؟ قرار بود خبرت کنم اگه کسی بهمون حمله ‌کرد؟ راستش یه بار دوتا سفینه کوچیک اومدن طرفمون، ولی جمعشون کردیم.»
کوئین با تعجب فریاد زد: «چی کار کردی؟!» او تا حالا چیزی درباره‌ی این موضوع نشنیده بود.
پیتر گفت: «خودت گفتی اگه مشکلی پیش اومد خبرت کنم، اونا واقعا چیز خاصی نبودن.»
کوئین فقط سرش را تکان دا...
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب سیستم خوناشامی من را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی