فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

سیستم خوناشامی من

قسمت: 657

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات
قسمت۶۵۷: مضنون شماره یک

 
 
 
کوئین از وردن پرسید: «نگران نباش وردن، ما خیلی زود میاریمت بیرون. می‌تونی میله‌ها رو خم کنی؟» 
هر دو بیرون سلول ایستاده بودند و به جای اینکه به کمک بشتابند، بوردن برای مدتی ایستاد. او نمی‌دانست چرا، اما احساسی که از برادرش می‌گرفت متفاوت بود.
«بیا بریم، باید وقتی هنوز نصفه‌شبه بریم.» جاز ادامه داد: «اینطوری، وقتی پای و وی- منظورم برادر و خواهر شیطانیم برسن اینجا و قبل از اینکه بفهمن ما جلوتر از اونا افتادیم.»
حالا بوردن مطمئن بود.
«کوئین، این برادر من نیست. می‌دونم که شبیه برادرمه، اما می‌تونم بگم که اون نیست.»
قلب جاز شروع به سریع تپیدن کرد، چطور این مرد کوچک می‌توانست بفهمد که او وردن نیست. او قبل از ترک مکان یکی از آینه‌ها را چک کرده بود. او در حال­حاضر کاملاً شبیه او بود. حتی خودش هم شگفت‌زده شده بود و فکر می‌کرد تقریباً غیرممکن است که کسی بتواند از این تغییر چهره عبور کند.
"مرد کوچولو، آیا من جایی اشتباه کردم و اون کی رو برادر صدا می‌کنه، من یادم نمیاد که این مرد بخشی از قلعه باشه."
 
اتهامات بوردن باعث شد کوئین کمی فکر کند. درست بود که طرز صحبت کردن آن دو قبلاً متفاوت به نظر می‌رسید، اما سپس یک خاطره دور در ذهن کویین آمد. در گذشته، کویین با شخصیت دیگر وردن ملاقات کرده بود.
شاید بوردن آنقدر با وردن هماهنگ بود که هر کس دیگری را به عنوان او نمی‌دید. اگرچه باید اعتراف می‌کرد که این شخص هم شبیه شخصیت دیگر 'سیل' که او ملاقات کرده بود، نبود. همیشه این احتمال وجود داشت که وردن بیش از یک شخصیت داشته باشد.
کوئین بعد از تماسشان روی کشتی به این موضوع زیاد فکر کرده بود. او سه صدای مشابه اما کاملاً متفاوت را از طریق تماس شنیده بود. اگر او یک شخصیت دیگر داشت، چرا بیشتر نداشته باشد؟ شاید وردن چیزهای بیشتری را از آنها پنهان می‌کرد.
کوئین گفت: «به من اعتماد کن بوردن، این مرد ما رو به وردن واقعی می‌رسونه، بیایید اون رو از اینجا بیرون ببریم.» 
بوردن مطمئن نبود که کوئین چه منظوری دارد و جاز هم همینطور، اما او فقط خوشحال بود که بالاخره می‌تواند آزاد شود. او هیچ ایده‌ای نداشت که چقدر ...
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب سیستم خوناشامی من را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی