فصل ۶۵۳ به دنبال حریفی قوی‌تر

کوئین از پیش توانایی سایه‌اش را فعال کرده بود؛ درست همان لحظه‌ای که پیش از مبارزه، به نشانه تشویق، دستانشان را به هم زدند. هرچند فعال نگه داشتن سایه هزینه سنگینی بر دوش امتیازهای ام‌سی او می‌گذاشت، اما کوئین مصمم بود نگذارد اتفاقی که از آن می‌ترسید، رخ دهد.

اینکه دوستش در حضور او جان بدهد، را هرگز نمی‌پذیرفت؛ نه تا وقتی که خودش آنجا بود. او از قدرت بُردن آگاه بود، ولی نمی‌دانست بلیدها تا چه اندازه قوی‌اند و حاضر نبود روی امنیت او ریسک کند.

لحظاتی پیش از نجات بُردن، کوئین هنوز درگیر مبارزه خودش با جانور رده امپراتوری بود. جانور که به قدرت و جثه بزرگش مغرور بود، با پنجه‌های بزرگ و چنگال‌های تیز به سوی کوئین هجوم آورد، به امید آنکه با هیبت عظیمش او را در یک ضربه مغلوب کند.

-خیلی کُندی.

کوئین با مشاهده کُندی جانور، اطمینان یافت که فرصت کافی برای واکنش دارد. پایش را محکم به زمین کوبید و در لحظه مناسب، چکش خون را با قدرت به پنجه جانور فرود آورد. ضربه چنان شدید بود که پنجه آن موجود عظیم به عقب پرتاب شد.

به نظر می‌رسید حتی خود جانور هم از عظمت قدرت کوئین، اندکی مبهوت و شگفت‌زده شده باشد.

بعد از مبارزه با سپرخورشید‌ها، چندین بار سطحش را ارتقاء داده و آمارش را بالا برده بود. تجهیزات جدیدش را هم همراه داشت، اما این همه ماجرا نبود. حتی در زمان نبرد با سپرخورشیدها هم از همین تجهیزات استفاده می‌کرد.

این کوئین قوی و چالاک، به‌کلی با کوئین پیش از نبرد با سپرخورشیدها فرق داشت. اولین تغییر این بود که با هر بار ارتقاء سطح، چیزی در او تغییر می‌کرد که قبلاً به آن توجه نکرده بود. با اینکه سلامتی او دیگر از صد بالاتر نمی‌رفت، اما مقاومت طبیعی‌اش در برابر حملات افزایش یافته بود، چیزی که تا آن زمان متوجهش نشده بود.

حمله‌ای که در سطح ۳۵ باعث کاهش ۵ واحد از سلامتی او می‌شد، اکنون در سطح ۳۸ تنها ۲ واحد کم می‌کرد. این ثابت می‌کرد که بدنش به ‌مرور زمان نیرومندتر شده است. استمرار کوئین در تمرینات کنترل چی نیز نقشی کلیدی داشت. او هر روز به‌طور منظم و مداوم تمریناتش را انجام می‌داد.

هیچ نشانه‌ای هم از کاهش سرعت پیشرفتش در این زمینه به چشم نمی‌خورد. چرا که هر روز میزان انرژی چی درونش افزایش می‌یافت. با افزایش قدرت طبیعی بدنش، قادر بود از چی بیشتری بهره بگیرد، بدون اینکه بدنش دچار آسیبی شود.

پیش‌تر، وقتی مقدار زیادی چی را آزاد می‌کرد، بدنش آسیب می‌دید. معمولاً این مشکل بزرگی نبود چون می‌توانست خودش را درمان کند. اما چی روی خون‌آشام‌ها اثر متفاوتی داشت، حتی وقتی برای خودشان به کار می‌رفت، سرعت بهبودی آن‌ها را کاهش می‌داد.

با این حال، وقتی به پنجه جانور ضربه زد، چکش بسیار قوی‌تر از آنچه انتظار داشت عمل کرد.

با مشاهده‌ اتفاقات، جانور تاکتیکش را عوض کرد و کمی به عقب پرید، سپس دوباره گوی‌های آتشینش را پرتاب کرد. در این شرایط چی نمی‌توانست کمکی بکند و این وضعیت برای کوئین بسیار آزاردهنده بود.

او فاصله‌اش را با جانور به همان روش قبلی کاهش داد؛ با ترکیبی از گام رعد و سرعت شگفت‌انگیزش. در نهایت، مجبور شد بار دیگر از دیوار خون استفاده کند. اما با فلاکس و بانک خون، نگرانی چندانی نداشت؛ در واقع با این دو، سه جان در اختیار داشت.

وقت...