فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

سیستم خوناشامی من

قسمت: 654

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات
فصل ۶۵۴ گرین در برابر بلید
لوگان برای مدتی حیرت‌زده روی صندلی‌اش باقی ماند. پس از اینکه پَم روشن کرد که بلیدها عمدی در نامرئی بودن نداشته‌اند، لوگان دیگر حرفی برای گفتن نداشت.
پَم آهی کشید و گفت: «با این همه سکوتی که کردی، به نظر میاد تو هم نمی‌دونی کی پشت این ماجراست، درسته؟ فکر می‌کردم شاید یه نظری داشته باشی، چون خیلی مطمئن به نظر می‌رسیدی، ولی انگار اشتباه می‌کردم.»
واقعیت این بود که لوگان اطلاعات کافی درباره بلیدها نداشت تا لیستی از مظنونین تهیه کند. برای او اصلاً منطقی نبود که چرا کسی بخواهد چنین کاری انجام دهد.
لوگان، در حالی که سعی می‌کرد خودش را جمع‌وجور کند و نشان دهد هنوز هم برگ برنده‌ای دارد، گفت: «مسئله این نیست که نمی‌دونم کیه، بیشتر اینکه چرا و هدفش چیه.»
در این لحظه حس می‌کرد در بازی شطرنجی است که هر لحظه چاقویی ممکن است گلویش را بشکافد.
او نگران بود که بی‌ارزشی‌اش در همان لحظه به بهای جانش تمام شود.
لوگان پرسید: «یعنی اینکه چهار خانواده بزرگ همیشه سکوت می‌کردن و هیچ‌وقت حرفی از شما نمی‌زدن، به خاطر تهدید بلیدها نبوده؟»
پَم گفت: «نه، همون‌طور که قبلاً گفتم، بلیدها هیچ‌وقت همچین کارایی نکردن.» 
او که فکر می‌کرد لوگان متوجه منظورش نخواهد شد آخرین جملاتش را زیر لب گفت: «تنها چیزی که برای هیلستون مهم بود، این بود که اون‌ها به تعهداتشون پایبند باشن.»
پَم ادامه داد: «تنها حدسی که می‌تونم بزنم اینه که اونم کار همون شخص مرموزه. شنیدم یکی از نزدیکای رهبرای چهار خانواده بزرگ داشته پشت سر بلیدها بد می‌گفته، انگار فقط برای جلب توجه این کارو می‌کرده، ولی همین که شایعه‌ش پخش شد، فوری ساکتش کردن و دوباره هیچ ‌کس درباره بلیدها حرفی نزده.»
پَم افزود: «چندین مورد مثل این اتفاق افتاده، ولی ما هیچ‌کدوم از اون آدم‌ها رو نمی‌شناسیم. چهار خانواده بزرگ از همون اول از ما می‌ترسیدن و این اتفاق فقط ترسشون رو بیشتر کرد. برای همین هیچ‌وقت نگفتیم که کار یه غریبه بوده؛ دلیلی هم برای این کار نمی‌دیدیم.»
در طول صحبت‌های پَم، لوگان امیدوار بود سرنخی از دلیل این اتفاقات پیدا کند، اما همچنان هیچ نتیجه‌ای نگرفت. با این حال، تعداد افرادی که قادر به چنین کارهایی بودند محدودتر شد. فرد یا گروهی که پشت این قضایا بود، باید مهارت نفوذ برای تغییر رسانه‌ها را می‌داشت؛ افرادی زیادی از این مهارت برخوردار نبودند و سپس به بخش دوم ماجرا می‌رسید.
اگر آن‌ها توانسته بودند اعضای چهار خانواده بزرگ را ساکت کنند، باید بسیار قوی هم می‌بودند. آن‌قدر قوی که از آن‌ها نترسند. این همان چیزی بود که لوگان را به فکر فرو برده بود. تنها کسانی که او می‌توانست در فهرست مظنونین بگنجاند، خود چهار خانواده بزرگ، خانواده بلید یا خون‌آشام‌ها بودند. 
اگر ریچارد اِنو واقعاً یک خون‌آشام بود، این احتمال وجود داش...
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب سیستم خوناشامی من را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی