فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

سیستم خوناشامی من

قسمت: 655

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات
فصل ۶۵۵ یک بَدل
امروز روز پرحادثه‌ای در جزیره بود. به ندرت مهمانی به اینجا می‌آمد و به نظر می‌رسید وقایع بیشتری نسبت به روزهای معمول در جریان باشد. انگار بروک ده سال پیرتر شده بود، چرا که در این مدت کوتاه، بار مسئولیت‌های بسیاری بر دوشش سنگینی می‌کرد. 
بروک در دفترش نشسته بود و گفت‌وگوی پَم و لوگان را در ذهنش مرور می‌کرد. 
او با خودش گفت: «پسر زرنگیه، آینده روشنی داره. هر کی کنار اون وایسته، اسم و رسم بزرگی به دست میاره.»
ولی حالا وقت آن رسیده بود که به مسئله دیگری توجه کند؛ مدت‌ها بود که پیوسته تلاش می‌کرد با دانکن تماس بگیرد، ولی هیچ خبری از او نداشت.
البته بروک عمیقاً نگران چیزی نبود.
- دست بردار بچه، هنوز ناراحتی که داستان اون مرد کوچولو رو باور نکردم؟ جواب بده دیگه.
برای اطمینان، بروک تصمیم گرفت با کسانی که به دهکده رفته بودند تماس بگیرد. آن‌ها گفتند که دانکن صبح به دنبال مرد کوچک رفته و از آن زمان دیگر برنگشته است.
- یعنی براش اتفاقی افتاده؟ نه ممکن نیست.
شاید می‌توانست نگران سایرین شود، اما دانکن از آن‌ها نبود.
به‌جز بلیدهایی که در قلعه آموزش دیده بودند، دانکن یکی از بهترین مبارزانشان به شمار می‌رفت. اگر کسی می‌توانست تهدیدی برای او باشد، بروک قطعاً از آن باخبر می‌شد؛ مگر اینکه واقعاً مرد کوچک وجود داشت.
تنها یک روز گذشته بود و هنوز جای نگرانی نبود. پیش از این هم شده بود که دانکن برای مدت طولانی‌تری ناپدید شود و سالم برگردد. اگر می‌دانست که بروک چقدر نگرانش است، خوشحال می‌شد که باعث دل‌نگرانی این پیرمرد شده است.
در اتاق، لوگان تازه نامه را خوانده بود و به سرعت آن را سوزاند. او بررسی کرد که آیا چیز دیگری وجود دارد، اما تنها نوشته بود به جستجو ادامه دهید.
پیتر پرسید: «فکر می‌کنی از طرف کیه؟ چی می‌خواسته بهمون بگه؟»
لوگان گفت: «وقتی داشتم با پَم حرف می‌زدم تو هم اونجا بودی. اگه این نامه برای من باشه، فقط می‌تونه یه معنی داشته باشه؛ ریچارد اِنو. یعنی می‌خوان دنبال اون بگردم؟»
در خود اتاق، فقط چند نفر با آن‌ها بودند، بنابراین ممکن بود یکی از آن‌ها بعد از شنیدن گفت‌وگویشان، نامه را به دستش رسانده باشد. حتی ممکن بود خود پَم این کار را کرده باشد، اما واکنش او به نظر واقعی می‌آمد. البته، این احتمال هم وجود داشت که هیچ‌کدام از افراد حاضر در اتاق نباشند.
شاید اتاق شنود شده بود و کسی به صحبت‌هایشان گوش می‌داد. اگر ریچارد اِنو یا کسی که مسائل مربوط به بلیدها را پنهان می‌کرد پشت ماجرا بود، می‌توانست به راحتی چند نفر را در جزیره به کار گرفته باشد.
اگر لوگان جای آن فرد بود، قطعاً همین‌طور عمل می‌کرد؛ با این روش، همیشه یک...
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب سیستم خوناشامی من را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی