فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

سیستم خوناشامی من

قسمت: 650

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات
 فصل ۶۵۰ انتقام یک جانور
بالاخره از منطقه انبوه جنگل عبور کردند؛ تعداد درختان کمتر شده بود، اما به‌جای آن صخره‌های بزرگ بیشتری در اطراف دیده می‌شدند. زمین زیر پایشان نیز تغییر کرده بود؛ دیگر از گل و لای نرم خبری نبود و حالا سطحی سخت و سیاه زیر پایشان قرار داشت.
این نشانه‌ای بود که بُردن و کوئین به دامنه آتشفشان نزدیک می‌شوند. درست همان‌طور که بُردن گفته بود، تعداد جانوران کمتر شده بود، یا بهتر بگوییم، در این منطقه تقریباً هیچ جانوری دیده نمی‌شد. دیگر نیازی نبود که با احتیاط و خمیده حرکت کنند؛ حالا می‌توانستند آزادانه و با قدم‌های معمولی به مسیرشان ادامه دهند.
کوئین پرسید: «می‌شه بیشتر درباره این جونور توضیح بدی؟ اگه می‌دونی کجاست، یعنی اولین بارت نیست، قبلاً باهاش جنگیدی؟»
بُردن پاسخ داد: «البته که می‌تونم، می‌خوام قوی‌تر شی، نه اینکه از پا دربیای. اون جونور بزرگه، حدود چهار متر قد و عرض داره و با توجه به اندازش، وزنش باید چندین تُن باشه. سیاه رنگه، پاهاش سُم داره و دستاش بُرنده‌ست و چنگال‌داره.»
کوئین با کمی نگرانی پرسید: «یعنی این جانور انسان‌نماست؟» اگر اینطور باشد، رویارویی با آن به‌مراتب چالش‌برانگیزتر از یک جانور معمولی رده امپراتور خواهد بود.
بُردن پاسخ داد: «نه، بیشتر بدنش شبیه یه جانوره تا یه موجود انسان‌نما و اون‌قدر هم باهوش نیست. دو طرف سرش پر از چشم‌های زرد رنگیه که نمی‌شه شمردشون، و به طرز عجیبی می‌درخشن؛ یال طلایی و ضخیمش دور گردنش پیچیده و مثل یه خط صاف تا پایین کمرش کشیده شده.»
بُردن ادامه داد: «اما مهم‌ترین قسمت دم‌هاشه؛ این جونور سه‌تا دم داره و هر کدوم به سر یه مار ختم می‌شن و می‌تونن از دهنشون شعله‌های آتش پرتاب کنن. اوایل مبارزه اوضاع تحت کنترلم بود، اما همین که از دم‌هاش استفاده کرد، فهمیدم شکست دادنش محاله؛ حداقل تا وقتی که زمان محدودی برای تغییر شکلم دارم.»
اگر این جانور قادر به استفاده از آتش بود، یعنی با یک جانور رده امپراتور نوع عنصری روبه‌رو بودند. جانوری که کوئین قبلاً با آن مبارزه کرده بود، فقط یک رده امپراتور ساده بود، بنابراین این جانور برای کوئین حریف سختی به‌حساب می‌آمد. مگر اینکه کسی توانایی خاصی داشت که به‌طور ویژه برای مقابله با این عناصر مناسب باشد.
اگر کوئین درست به خاطر داشت، لئو سه کریستال رده پیشرفته به او هدیه داده بود که همگی توانایی رعد و برق داشتند و به همین دلیل دستکش‌هایش از این مهارت فعال قدرتمند برخوردار بودند. حالا کوئین، حتی پیش از آنکه جانور را شکست دهد، به این فکر افتاده بود که با کریستال این جانور چه می‌تواند بسازد.
بُردن با یک پرش به پشت سرش زد و گفت: «اون جوری نخند، احمق!»
بُردن ادامه داد: «اگه فقط به فکر و خیال‌های آینده بچسبی و حواست به کارایی که الان داری می‌کنی نباشه، ممکنه جونت رو به خطر بندازی. می‌خوای خودتو به کشتن بدی؟»
کوئین با عجله سرش را تکان داد و شروع به مالیدن آن کرد؛ اصلاً د...
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب سیستم خوناشامی من را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی