فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

سیستم خوناشامی من

قسمت: 665

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات
فصل۶۶۵: مهارت خاص دوقلوها
پای گفت: «خواهر، مبارزه قبلی سهم تو بود، این بار بذار من با برادر کوچیکمون طرف بشم، اوکیه؟»
ویکی قدم‌زنان به سمت صخره‌ای بزرگ در حاشیه روستا و نزدیک به جنگل رفت و هنگام نشستن گفت: «نهایتاً ده دقیقه. تمومش نکنی، خودم میام وسط.»
وقتی راتن خودش را معرفی کرد، کوئین او را نمی‌شناخت، اما حدس زد که یکی از شخصیت‌های دیگر وُردن باشد. اگر او کنترل بدن وُردن را به دست گرفته، حتماً دلیلی داشته است. کوئین به‌طور کامل از چگونگی عملکرد توانایی بلیدها مطلع نبود، اما دیده بود که ویکی سه توانایی مختلف را هم‌زمان نگه­داشته، درحالی­که دانکن تنها دو توانایی را به کار گرفته بود.
ویکی به‌وضوح از توانایی آب و خاک استفاده کرده بود و کوئین مطمئن بود که توانایی سومی هم در کار است، چرا که او توانسته بود هم از گلوله خونش جاخالی دهد و از داس‌های سایه‌اش هم بگریزد. اما نکته دیگری هم بود؛ هر بار که ویکی یکی از توانایی‌هایش را به کار می‌برد، قدرت آن فراتر از حد معمول بود.
قدرت و سرعت تغییر توانایی‌ها به حدی بود که انگار کوئین هم‌زمان با سه رهبر خون‌آشام می‌جنگید.
با این­حال، کوئین پیش‌تر دیده بود که وُردن هم قابلیت نگه‌داشتن هم­زمان سه توانایی را دارد. اگر تنها برادرش حریف او باشد و خواهرش وارد مبارزه نشود، وُردن می‌تواند مدت زمان کافی دوام بیاورد و مبارزه کند. بیشتر از هر چیز، کوئین به زمانی برای بهبودی نیاز داشت.
بانک خونش کاملاً خالی بود. هر چند بعد از کشتن دانکن فلاسکش را پر کرده بود، اما قصد داشت آن را برای موقعیت دیگری نگه­دارد.
پای گفت: «برادر عزیز من باید یه چیزایی رو قبل از شروع مبارزمون بدونه. آره، دفعه قبل تونستی من رو بزنی و یه کارایی بکنی، ولی تنها دلیلش این بود که دست­کم گرفتمت. فکر نمی‌کردم این‌قدر پیشرفت کرده باشی. الان می‌دونم کی جلوم وایستاده، دیگه همچین فرصتی نصیبت نمی‌شه.»
راتن کاری نکرد، کاملاً بی‌حرکت ایستاده بود، اما ناگهان بدنش ناپدید شد و یکباره درست پشت­سر پای ظاهر شد. حالا کوئین به‌خوبی دریافته بود که این توانایی مرموز چیست و چرا ضرباتش به ویکی اصابت نمی‌کرد. این توانایی انتقال آنی یا نوعی تلپورت بود، شبیه به همان چیزی که بون کلاو انجام می‌داد.
راتن با مشت به جلو حمله کرد، اما پای بلافاصله از توانایی تلپورت استفاده کرد و جابه­جا شد. به زودی مبارزه به تعقیب و گریزی بین آنها تبدیل شد؛ هر کدام به دنبال دیگری می‌رفت و ضرباتی می‌زدند که هیچ‌کدام به هدف نمی‌خورد.
این روند تا مدتی ادامه داشت؛ سپس پای با تغییر تاکتیک، جریان مبارزه را شکست و به مکانی دورتر تلپورت کرد. با این­حال، به دلایلی، راتن این بار او را دنبال نکرد.
دلیلش این بود که پای سلول‌های ام‌سی بیشتری داشت و می‌توانست هم­زمان سه توانایی را نگه.دارد. در مقایسه با دو توانایی راتن، او می‌توانست در مسافت دورتری تلپورت کند و برای مدت طولانی‌تری از آن بهره ببرد.
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب سیستم خوناشامی من را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی