فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

سیستم خوناشامی من

قسمت: 666

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات
فصل۶۶۶: قدرتی باور نکردنی
در برابر چشمان همه حاضرین، انسانی در حال دگرگونی بود و به موجودی دیگر تغییر شکل می‌داد. پسری که دقایقی پیش به نظر می‌رسید تا سر حد مرگ کتک خورده باشد، همان کسی که به طریقی تمام اهالی دهکده را قتل‌عام کرده بود، حالا در حال تبدیل شدن بود. 
پوست کوئین شروع به سفت شدن و چروکیدن کرد، انگار که کاملاً بی‌آب شده باشد. رگ‌های بدنش برجسته شده، ماهیچه‌هایش مشخص‌تر از قبل دیده می‌شد و اندازه عضلاتش کمی بزرگ‌تر به نظر می‌رسید. موهایش شروع به ریزش کردند و رنگ چهره‌اش هر لحظه رنگ‌پریده‌تر می‌شد. 
سیل با دیدن این صحنه، به یاد آورد که قبلاً هم یک‌بار با این هیولا روبه‌رو شده است و همان زمان نیز برایش دردسرهای زیادی ایجاد کرده بود. مدت‌ها پیش، زمانی که او تازه به یک خون‌آشام تبدیل شده بود، کوئین به چنین موجودی تبدیل شده بود و قدرت و سرعتش حیرت‌آور بود.
-"اون موقع به اون هیولا تبدیل شدی، الان قراره چه­جور موجودی بشی؟"
وُردن از اتاق تاریک نظار‌گر بود و تنها حدسش این بود که این فرم وحشیانه یکی از حالت‌های منحصربه‌فرد خون‌آشام‌هاست.
- "کوئین... واقعاً لازم بود تا این حد پیش بری؟ حالا باید چی­کار کنیم؟"
فکس هم قبلاً دست به همین کار زده بود؛ هربار که به این شکل درمی‌آمدند، عقلشان از کار می‌افتاد و بی‌درنگ به هر کسی که در دیدشان بود، بی‌رحمانه حمله می‌کردند. وُردن فریاد زنان سعی کرد از اتاق تاریک به سیل هشدار بدهد.
-"سیل، بجنب برو کنار! ازش فاصله بگیر!"
سیل هم بی‌درنگ اطاعت کرد.
کوئین با آخرین ذره‌های هوشیاریش گفت: «ببخشید بچه‌ها... یادتون نره، از فلاسک استفاده کنید.»
اگر ویکی به‌تنهایی توانسته بود کوئین را شکست دهد، حالا که دوقلوها کنار هم بودند، پیروزی برای کوئین تقریباً غیرممکن به نظر می‌رسید. بی‌دلیل نبود که سیستم تنها از او خواسته بود تا از نبرد با دوقلوهای بلید جان سالم به­در ببرد. حتی برای مبارزه با یک نفر هم، سلاح روحی کوئین بیش از حد خون مصرف می‌کرد و گزینه مناسبی نبود؛ به همین خاطر مطمئن بود که این تغییر شکل تنها راه برای زنده ماندنش است.
 [تغییرشکل کامل شد]
[شما اکنون یک خونخوار دیوانه هستید]
به‌عنوان یک خونخوار، تمام آمار کوئین دو برابر شده بود؛ سرعت، قدرت و استقامتش افزایش یافته بود، اما در این حالت سلامت بدنش به نصف کاهش پیدا می‌کرد.
خونخوار تازه‌ تبدیل‌شده در حالتی نیمه‌خمیده ایستاده و اطراف را بررسی می‌کرد. دستانش به پنجه‌های تیز و مرگباری تبدیل شده بودند.
ویکی گفت: «واقعاً توی همین چند لحظه این بچه تبدیل به یه هیولا شد؟»
به‌محض گفتن این کلمات، خونخوار حضورشان را احساس کرد و با شتاب به سمتشان حمله‌ور شد.
ویکی فریاد زد: «برادر، دیوار!»
دیواری میان دوقلوها و کوئین بالا آمد؛ دیواری تقویت شده با قوی­ترین توانایی خاک. ویکی سه توانایی سطح هفت در اختیار داشت. با ترکیب آن‌ها در توانایی خاک خود، به قدرتی معادل سطح ۲۱ دست می‌یافت؛ سطحی که عملاً وجود نداشت و تنها به لطف مهارت منحصر به‌فردش با پای ممکن بود. به همین دلیل، با اینکه کوئین قدرت زیادی داشت، او فقط توانست دیوار را بشکند و نتوانست مثل همیشه آن را کاملاً نابود کند.
و حالا که دست برادرش را گرفته بود، پای هم می‌توانست سه توانایی سطح هفتش را به او منتقل کند. اکنون آنها از توانایی خاک برای مبارزه استفاده می‌کردند و قدرتشان به اندازه فردی با توانایی خاک در سطح ۴۲ رسیده بود. همین عامل بود که بلیدها را به این قدرت عظیم رسانده بود....
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب سیستم خوناشامی من را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی