فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

سیستم خوناشامی من

قسمت: 673

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات
فصل۶۷۳: مرد بد کیست؟
لوگان اظهار داشت: «کوئین، لازمه در مورد موضوع مهمی باهات صحبت کنم. این موضوع مدتیه که به بررسی نیاز داره. اگه میشه، تنها باشیم.»
او به اتاق شخصی‌اش رفت و گفتگوی آنها آغاز شد. 
لوگان مطالب بسیاری برای بیان داشت. او متوجه شده بود که خانواده‌اش با خون‌آشام‌ها ارتباط دارند و شاید درگیر ماجرایی پیچیده‌تر از آنچه تصور می‌کرد، باشند و ممکن است کوئین اطلاعات بیشتری داشته باشد.
در پی وقایعِ اخیر مربوط به وضعیت مالی و اتفاقاتی که در جزیره با براک رخ داد، او به این نتیجه رسید که زمان آن رسیده تا همراه کوئین، به طور مشترک برای بررسی این موضوع تلاش کنند.
در جریان تبادل اطلاعات بین این دو، نظریه‌ها و کشفیات متعددی مطرح شد. پس از به اشتراک گذاشتن نظراتشان، به چندین فرضیه یا نتیجه رسیدند.
اولین نکته‌، حقایق مربوط به کوئین بود. وینسنت به خانواده دهم تعلق داشت و نام اصلی او وینسنت اِنو بود. در زمان خود، عمویی به نام جیم اِنو داشت که از او بزرگ‌تر بود.
وینسنت در جامعه‌ی خون‌آشام‌ها وظیفه داشت تا جایگزینی برای خون پیدا کند، اما تمام تلاش‌هایش بی‌نتیجه ماند. به دلیل دلدادگی و عشق و مواجهه با برخی مشکلات دیگر، او به زمین نقل مکان کرد. وینسنت که آرزوی همراهی همیشگی با همسرش، در زندگی و مرگ را داشت، تصمیم گرفت کتابی خانوادگی را به یادگار بگذارد.
کتابی که کوئین به ارث برده بود. وینسنت که نگران خانواده و آیندگان بود، می‌خواست با کمک این کتاب آموزش‌های لازم را، به هر شخصی که به قدرت‌های خون‌آشامی دست پیدا می‌کند، ارائه بدهد؛ از این رو، سیستمی را طراحی کرد.
سیستم با همکاری فردی مرموز که کوئین پیش‌تر او را یک‌بار دیده بود، ایجاد شده بود. این فرد، ظاهری بسیار مشابه با اولین رهبری داشت که کوئین در خاطرات "پنجه استخوانی" مشاهده کرده بود، همان رهبری که در حال­حاضر، ناپدید شده بود.
مشخص شد که اولین پادشاه و دانشمند مرموزی که به وینسنت یاری رسانده بودند، یک شخص بودند. با این­حال، وینسنت هیچ­گاه اولین رهبر را ملاقات نکرده بود و از این موضوع آگاهی نداشت.
از سوی لوگان، قدرت گرین در ابتدا توسط یک اِنو اِعطا شد، به شرط آنکه همواره در مواقع نیاز به آنها کمک کنند. طی نسل‌ها، یک اِنو در زندگی آنها ظاهر می‌شد و درخواست کمک می‌کرد. هرچند این مرد همیشه از نام متفاوتی استفاده می‌کرد، اما ظاهرشان تقریباً یکسان بود.
کوئین گفت: «یه لحظه وایسا. قبل از ادامه بحث، این مرد چه شکلی بود؟»
 لوگان پاسخ داد: «بعضی‌وقتا مدل موهاش عوض می‌شد، اما یه­سِری از ویژگی‌ها در موردش ثابت بود. چشماش عمیق و گود افتاده بود، با مردمک‌های کوچیک، ابروهای ضخیم و پرپشتی داشت، ولی ژستی که می‌گرفت، همیشه نشون‌دهنده اعتماد به نفس بالاش بود.»
کوئین گفت: «به نظرم این توصیف خیلی شبیه اون رهبر اول و اون دانشمندیه که وینسنت ملاقات کرد. با این­حال، نمی­تونیم قطعی در مورد اون مطمئن باشیم.»
زمانی، این اِنو آمده بود و از گرین‌ها تقاضا کرده بود ...
برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب سیستم خوناشامی من را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی