سیستم خوناشامی من
قسمت: 678
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل۶۷۸: یک ویدیوی قدیمی
پاراسایتها گروه را به داخل اتاقی در پایگاه هدایت کردند، و بهمحض اینکه نگاه کوئین به یک دستگاه خاص افتاد، بلافاصله متوجه شد که بازی چیست. او بهخوبی با آن آشنا بود؛ چرا که در گذشته بارها آن را بازی کرده بود.
پاراسایتها گروه را به داخل اتاقی در پایگاه هدایت کردند، و بهمحض اینکه نگاه کوئین به یک دستگاه خاص افتاد، بلافاصله متوجه شد که بازی چیست. او بهخوبی با آن آشنا بود؛ چرا که در گذشته بارها آن را بازی کرده بود.
مانتیس با اشاره به دستگاه گفت: «بازیای که بهشون پیشنهاد دادیم اینه، "بلاک، بلاک".»
دیدن آن دستگاه خاطرات تلخی را برای دنیس زنده کرد. با اینکه زخمهایش مدتها بود بهبود یافته بودند، دستهایش را بهآرامی مالید؛ هنوز هم گاهی دردی خفیف در آن ناحیه حس میکرد. اما آن تجربه بیش از آنکه بر جسمش اثر بگذارد، زخمهای عمیقتری بر ذهنش بهجا گذاشته بود.
هیچکس نمیتوانست درک کند چرا او اینقدر اصرار داشت. هر بار، با سرسختی تمام، بازی را از نو شروع میکرد، و هر بار، بیهیچ استثنایی، شکست میخورد.
بازی "بلاک، بلاک" با یک استوانه بزرگ، تقریباً همقد و قامت یک مرد بالغ، انجام میشد. این استوانه به شش بخش تقسیم شده و از هر بخش دو میله به سمت بیرون کشیده شده بود.
بازی از سطوح متعددی تشکیل شده بود و با افزایش سطح، بخشهای بیشتری از استوانه بهطور همزمان و با سرعتهای مختلف حرکت میکردند. وظیفه بازیکن این بود که از برخورد هر بخش متحرک با بدنش جلوگیری کند. با اینحال، تنها قسمتهای خاصی از بدن مجاز به برخورد با میلهها بودند. بهطور دقیقتر، ناحیه بین دستها و آرنجها و همچنین میان پاها و زانوها.
اگر میله به هر بخش دیگری از بدن برخورد میکرد، بازی به پایان میرسید. این همان دلیلی است که نام بازی "بلاک" انتخاب شده؛ هدف اصلی مسدود کردن، یا همان بلاک کردنِ تمام حملات ورودیست.
سؤال اصلی این بود که پاراسایتها چطور در چنین بازیای تقلب میکردند؟ در آخرین رویداد نظامی بین پایگاهها که کوئین در آن شرکت کرده بود، گروهی با دستکاری دستگاهها و استفاده از تواناییهایشان موفق به تقلب شده بودند.
با اینحال، آنها دیگر با دانشآموزان سر و کار نداشتند؛ بلکه در مقابل مسافران باتجربهای بودند که چشمانی تیزبین داشتند و اگر کسی از توانایی ویژهای استفاده میکرد، بلافاصله متوجه میشدند.
مانتیس توضیح داد: «ما بازی رو همونطور که باید بازی کردیم؛ نه از تجهیزات جانوری استفاده کردیم، نه از تواناییهای خاص. هر هنری که داشتیم، فقط استعدادهای خودمون بوده. با این همه محدودیت، دیگه چهجوری میتونستیم تقلب کنیم؟ شاید فقط حقیقت تلخه؛ شاید تنها دلیلش اینکه پاراسایتها از شما بهترن.»
نیت لبخندزنان یک قدم بهجلو آمد؛ نگاهش از دستگاه برداشته نمیشد.
او گفت: «هی کوئین، میدونم میخواستی خودت بازی کنی، ولی اشکالی نداره اگه این دست رو من بازی کنم؟»
نیت، بهعنوان یک رزمیکار ماهر، در چنین چالشهایی همیشه استعدادهایش را به رخ میکشید. او به قدرت و مهارت کوئین واقف بود، اما زمانی که پای سرعتعمل به میان میآمد، نیت با اطمینان از برتری خود سخن میگفت.
کوئین با بیحوصلگی شانهای بالا انداخت و گفت: «بفرما مال خودت، فقط امیدو...
برای خواندن نسخهی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید.
درحال حاضر میتوانید کتاب سیستم خوناشامی من را بهصورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید.
بعد از یکماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال میشود.
کتابهای تصادفی
