سیستم خوناشامی من
قسمت: 685
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
فصل۶۸۵: رُقبای دیگر
با شروع روزی تازه در سفینه نفرینشده، در اتاقی پر از کودکان، همه نگاههای کوچک و کنجکاوشان به یک نفر دوخته شده بود.
-"یکی باید تکلیف من رو با اینا روشن کنه."
پیتر اصلاً از این شرایط راضی نبود.
یکی از اتاقهای اضافی به کلاس درسی تبدیل شده بود تا برای آن دسته از اعضایی که میخواستند با خانوادههایشان در سفینه زندگی کنند، فضایی فراهم شود. با اینحال، بسیاری از اعضا علاقهای به آوردن خانوادههایشان به سفینه را نداشتند و با این ایده مخالفت کرده بودند.
سفینه عمدتاً به عنوان پایگاه خدمت میکرد، درحالیکه بیشتر اعضا همچنان پناهگاه کِروها را خانه واقعی خود میدانستند. به جز رهبران که همیشه در آن مستقر بودند، تنها تعداد کمی واقعاً از اقامت در سفینه لذت میبردند.
کلاس درس بهطور خاص برای کودکان طراحی شده بود و فضایی فراهم میکرد تا بتوانند در آن آموزش ببینند. پیش از این، این اتاق اغلب خالی بود، اما حالا با تمام کودکانی که از جزیره بلید نجات یافته بودند، پر شده بود.
پیتر که برای حفاظت از این کودکان خطرات زیادی را به جان خریده بود، بهعنوان معلم و سرپرستشان منصوب شد. البته او تنها نبود؛ دستیاری کوچک به نام بوردن نیز در کنارش بود.
پیتر بهآرامی به بوردن گفت: «واقعاً نمیدونم چی باید بهشون یاد بدم.»
«من یه فکری دارم.»
پیتر کودکان را از کلاس درس، به سمت اتاق تمرین هدایت کرد.
بوردن گفت: «بیا کارها رو تقسیم کنیم. تو چیزای مهم مثل ریاضی و انگلیسی رو درس بده، من هم اصول اولیه مبارزه رو بهشون یاد میدم.»
بوردن جلو رفت و رویهرویشان ایستاد و حرکاتی را برای بچهها نمایش داد تا از او تقلید کنند. آنها این حرکات را بهخوبی یاد میگرفتند، چراکه این سبک تمرین، شبیه همان روالی بود که قبلاً در جزیره بلید انجام میدادند.
بوردن در بین کودکان بسیار محبوب بود. آنها او را بامزه میدیدند و جدای از ویژگیهای ظاهری منحصربهفردش، او برایشان یادآور وُردن بود. اما پیتر این علاقه را موقتی میدید و معتقد بود اگر کودکان میدانستند که چه کارهای خارقالعادهای میتواند از او سر بزند، مطمئناً نظرشان عوض میشد.
بوردن اصلاً بامزه نبود؛ اگر عصبانی میشد، میتوانست بهراحتی یقه کسی را بگیرد و از چند متری، کل سر و تهش را از در به بیرون پرتاب کند.
دیدن کودکانی که با وجود سن کم به تمرینهای رزمی میپرداختند، برای مسافران منظرهای نگرانکننده بود؛ برخی از آنها حتی کمتر از ده سال داشتند. درحالیکه خود این مسافران، حتی در دوران جنگ، تنها در سنین بالاتر و در مدارس نظامی اصول مبارزه را فراگرفته بودند.
به دنبال نگرانیهای مطرحشده از سوی اعضای بالغتر، مگان تصمیم گرف...
برای خواندن نسخهی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید.
درحال حاضر میتوانید کتاب سیستم خوناشامی من را بهصورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید.
بعد از یکماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال میشود.
کتابهای تصادفی

