سیستم خوناشامی من
قسمت: 694
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
چپتر ۶۹۴ : یک در برابر هزار
خشم از بدن کوئین بیرون میریخت و برای همهی افراد حاضر در اتاق مشخص بود؛ و برای بعضیها تا حدی باعث احساس خفگی شده بود. مخصوصاً آنهایی که تابهحال همچین چیزی را تجربه نکرده بودند، مثل مگان و سم. در واقع صرفاً بهخاطر بودن با کوئین در یک اتاق، به مگان همان حسی دست داد بود، که وقتی با هیولای انساننمای سطح امپراتور روبهرو شده و ترسیده بود که جانش را از دست میدهد. هیچوقت فکر نمیکرد که یک روز یک انسان یا یک نفر را ببیند که باعث شود اینچنین باعث ترسش شود.
خشم از بدن کوئین بیرون میریخت و برای همهی افراد حاضر در اتاق مشخص بود؛ و برای بعضیها تا حدی باعث احساس خفگی شده بود. مخصوصاً آنهایی که تابهحال همچین چیزی را تجربه نکرده بودند، مثل مگان و سم. در واقع صرفاً بهخاطر بودن با کوئین در یک اتاق، به مگان همان حسی دست داد بود، که وقتی با هیولای انساننمای سطح امپراتور روبهرو شده و ترسیده بود که جانش را از دست میدهد. هیچوقت فکر نمیکرد که یک روز یک انسان یا یک نفر را ببیند که باعث شود اینچنین باعث ترسش شود.
سم گفت: «کوئین فکر کنم بهتره که یکم آروم شی... بدترین تصمیمها وقتی گرفته میشن که بر اساس احساسات باشن. میدونم به چی فکر میکنی که مشخص هم هست. انگلها پشت این قضیهان و من شرط میبندم که کار مانتیس باشه. با اینحال اگه این حقیقت داشتهباشه، ما باز هم نمیدونیم با چی طرفیم یا اینکه چطور عمل میکنه...»
کوئین جواب داد: «لازمه که بدونی؟ میتونیم از کسی که این کار رو کرده بپرسیم، که مطمئنم جواب رو میدونه...»
«سم راست میگه.» پائول وارد بحثشان شد: «به نظر من بر اساس تحقیقاتی که روی سمها برای افزایش قدرتم داشتم،این یهجور سمّه. تا زمانی که یک درمانگر داشته باشیم عموماً مشکل حل میشه و میتونه سم رو درمان کنه. ولی به دلایلی حال دنیس داره بدتر میشه که یعنی با یه سم قوی روبهرو هستیم. و تنها چیزی که میتونم حدس بزنم اینه که سم باید قسمتی از سلاح روحی مانتیس باشه.
مطمئنم این اولین بارش نیست که این کار رو انجام میده. که این یعنی یا یه جایی پادزهرش رو داره و یا خودش تنها کسیه که میتونه از شر این سمّ خلاص بشه.»
کوئین میدانست که حق با سم و پائول است. باید خودش را آرام میکرد تا بتواند درست فکر کند، هرچند بدنش در حال حرکت به سمت در خروجی بود.
کوئین جواب داد: «نگران نباش چیزی که گفتی رو تو ذهنم نگهمیدارم. میدونم چیزی که برای آروم کردنم لازمه، چیه.»
و قبل از اینکه حتی بتوانند برای متوقف کردنش تلاش کنند، از اتاق بیرون رفته بود.
لیندا پرسید: «نیازه که کسی بره دنبالش؟» درحالیکه مطمئن نبود که کار درستی است یا نه.
بلیپ جواب داد: «میدونی من نگران خودش نیستم. در واقع نگران انگلهام، هممون دیدیم که چه بلایی سر سانشیلدها آورد...»
سم جواب داد: «نگران کوئین نباش، تا زمانی که مطمئن نشه همه حالشون خوبه مانتیس رو نمیکشه. شخصیتش اینطوریه.
فعلاً بهتره هر کسی که دلدرد داره رو قرنطینه کنیم. و ببینیم میتونیم کس دیگهای رو پیدا کنیم که همچین نشونههایی داشته باشه، چون هیچ کدوم نمیدونیم این چیز هرچی که هست واگیردار هست یا نه...»
نِیت پرسید: «اگه کوئین تو پایگاه انگلها وحشیگری کنه، بهخاطر شکستن پیمان، دِیزی خودش رو درگیر این قضیه میکنه؟»
سم جواب داد: «بر اساس وضعیتی که الان توش هستیم، شک دارم. معمولاً تو اونجور وضعیتها مثل قراردادی که بستیم حاضر میشن که تا مطمئن بشن یک جنگ همه جانبه راه نمیفته...
برای خواندن نسخهی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید.
درحال حاضر میتوانید کتاب سیستم خوناشامی من را بهصورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید.
بعد از یکماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال میشود.
کتابهای تصادفی

