تناسخی که نمیخواستم
قسمت: 15
- اندازه متن
- فونت متن
- چینش متن
- رنگ زمینه
- ذخیره تنظیمات
هووف هووف.." نفس نفس زنان زیر سایه، به دیوار تکیه میدهم.
[ ماموریت روزانه شماره 1 تکمیل شد.]
[چابکی شما 10% افزایش یافت.]
" هووف..خسته کننده بود..اما ارزشش رو داشت." به آرامی دستم را به دیوار تکیه می دهم و میایستم.
" خب..حالا نوبت بارفیکسه.."
با اینکه سه عالمه نفرین داشتم اما فیزیک بدنیم قوی بود و استقامت بالایی هم دارم.
اما..
" لعنتیی..این ماموریت ها هنوزم زیادیههه!!." دامیان فریاد می زند.
" هوف...آخیش..خالی شدم.. حالا باید به ماموریت دوم رسیدگی کنم."
به آرامی دوباره به سمت محل تمرین حرکت میکنم.
دامیان خبر نداشت که یک دختر با موهای سرخ در آنجا منتظر اوست.
[ ببخشید که این قسمت انقدر کوتاه بود...]
[ ماموریت روزانه شماره 1 تکمیل شد.]
[چابکی شما 10% افزایش یافت.]
" هووف..خسته کننده بود..اما ارزشش رو داشت." به آرامی دستم را به دیوار تکیه می دهم و میایستم.
" خب..حالا نوبت بارفیکسه.."
با اینکه سه عالمه نفرین داشتم اما فیزیک بدنیم قوی بود و استقامت بالایی هم دارم.
اما..
" لعنتیی..این ماموریت ها هنوزم زیادیههه!!." دامیان فریاد می زند.
" هوف...آخیش..خالی شدم.. حالا باید به ماموریت دوم رسیدگی کنم."
به آرامی دوباره به سمت محل تمرین حرکت میکنم.
دامیان خبر نداشت که یک دختر با موهای سرخ در آنجا منتظر اوست.
[ ببخشید که این قسمت انقدر کوتاه بود...]
کتابهای تصادفی
