فرم ورود
فرم ثبت‌نام
NovelEast

خانه

بلاگ و مقالات

استخدام مترجم

جستوجوی پیشرفته

تناسخی که نمی‌خواستم

قسمت: 27

تنظیمات
  • اندازه متن
  • 1 2 3 4 5
  • فونت متن
  • ایران‌سانس نازنین میترا
  • چینش متن
  • مرتب راست‌چین وسط‌چین
  • رنگ زمینه
  • ‌پیش‌فرض تیره‌تر تیره‌ترر تیره‌تررر
  • ذخیره تنظیمات
" خب برای امروز تا همینجا کافیه." 

بعد از اینکه لیلیث خبر پایان کلاس را به بچه ها داد همه خمیازه کشیدنت و پچ پچ هایشان شروع شد 

درسی که لیلیث مسئولیت آن را به عهده داشت، گردش مانا نام دارد. 

یکی از مهمترین عوامل توی جادو یا هاله، اگه بدونی چطور به درستی و مناسب بدن خودت گردش مانا رو شخصی سازی کنی، میتونی خیلی وضعیت خودت رو بهبود ببخشی. 

'البته این برای من تقریبا غیر ممکنه.' 

[ نفرین: شیطان خاموش(B) ] 

[ توضیحات: مانای عادی در بدن شما به درستی گردش نمی‌یابد و تمام جادو های شما %10 تضعیف می شوند. ] 

یه نفرین عالی برای اینکه جلوی رشد یه نفر رو بگیری، 

" واقعا از ***ی این دنیا ممنونم که اینهمه نفرین های مختلف بهم داده." این رو با لحن کنایه آمیزی گفتم. 

بعد به حالت احترام کس دستانم را جلوی صورتم به هم چسباندم و همانطور که سر جایم نصسته بودم کمی به حالت نمادین خم شدم. 

[ صورت فلکی "امپراطور شهوت" از جسارتی که شما نسبت به ***ی ارشد این دنیا دارید خوش حال است.] 

'چه عالی حالا یه موجود عجیب توجهش بهم جلب شده که احتمالا عامل دریافت یه نفرین دیگه برام بشه.' 

" من عاشق این دنیام. " این رو باز هم با حالت کنایه آمیزی گفتم. 

" هی لوییس حس نمیکنی رفتار های دامیان ون آرکات عجیب شده؟..همش مثله دیوونه ها با خودش حرف میزنه." دختر در حالی که سعی می‌کرد صدایش آرام باشد این را رو به پسری که لوییس نام داشت زمزمه کرد. 

" نه نه نه، این دقیقا همون موقعیتیه که سیستم دوست داره ماموریت های عجیب بهم بده." 

[ ناله نکن اومدم ] 

[ ماموریت های ویژه:
اون دختر و پسر را تهدید کنید.
پاداش اول: افزایش %5 درصد حس ترس به شما.
پاداش دوم: افزایش %5 درصد نفرت کل دختران آکادمی نسبت به تو.
مجازات شکست : مرگ.]

[ کامنت = قسمت های جدید ]

کتاب‌های تصادفی