NovelEast

جادوگر خون: بقا همراه یک ساکیباس

قسمت: 39

تنظیمات

قسمت ۳۹: کشتن بدون ترحم (بخش دوم)

«کلاغا برام خبر آوردن که دوست داری با زامبیا بازی کنی، درسته؟ هیجان‌انگیز به‌نظر میاد!»

با شنیدن کلماتی که بای زه‌مین به تازگی بیان کرده بود، انبوهی از مردم داخل ساختمان که در سکوت نبرد را مشاهده و بازماندگانی که توسط هی یوهان هدایت می‌شدند، نفسشان را در سینه حبس کردند.

منظور بای زه‌مین از «بازی با زامبی‌ها» چیست؟ البته که همه فهمیده بودند! چگونه ممکن بود نیت پشت آن حرف‌ها را درک نکنند؟ از این گذشته، گروه نجات یافتگان به رهبری شیائو لانگ او را دیده بودند که افراد زنده را به سمت زامبی‌ها پرتاب می‌کند، گروه به رهبری بای زه‌مین و بقیه نیز کمتر از یک ساعت پیش، داستان وقایع را شنیده بودند!

صورت چن‌هه با شنیدن این حرف کمی زشت شد. او حتی الان هم نمی‌توانست به‌صورت عادی یک نفر را بکشد. چن‌هه در خانواده‌ای نظامی بزرگ شده بود، برای همین هم همیشه معتقد بود و هنوز هم معتقد است که جنایتکاران باید با قانون روبه‌رو شوند.

چن‌هه مات و مبهوت پرسید: «این یارو دیونه‌ست؟ داره شوخی می‌کنه، مگه نه؟»

شانگوان ‌بی‌علاقه پاسخ داد: «خدا می‌دونه...» او فعلاً فکرش روی چیز دیگری بود.

چه اتفاقی رخ داده بود؟ چرا شیائو لانگ که همین چند لحظه پیش تا این حد قدرتمند عمل می‌کرد، ناگهان مثل یک حشره ضعیف شده و خون سرفه می‌کرد؟ شانگوان در حالی که با چشمانی پر از شک به بای زه‌مین نگاه می‌کرد، سعی داشت پاسخی برای این سؤالات بیابد.

«بینگ شو، با این مشکلی نداری؟ خانواده تو هم اگه خبردار بشن اصلا چنین چیزی رو قبول نمی‌کنن... و با توجه به تعداد شاهد‌هایی که اینجا هستن...» چن‌هه قبل از اشاره یک لحظه تردید کرد. از نظر او، با اینکه که دنیا تغییر کرده بود، اما غیرممکن بود که ارتش نتواند زامبی‌ها را با توجه به سرعت ناچیز آنها شکست دهد.

این فقط یک مسئله زمان بود که همه چیز به سطح خاصی از حالت عادی بازگردد و حتی اگر جهان دیگر نمی‌توانست به حالت قبل بازگردد، باز هم برای چن‌هه طبیعی بود که قوانین مثل قبل اجرا شوند.

شانگوان با مقداری عصبانیت به او نگاه کرد. او می‌دانست که چن‌هه این کلمات را می‌گوید تا بای زه‌مین را از روی مهربانی متوقف کند، اما مهربانی در این دنیای بدون قاعده تا حدودی آزار دهنده بود.

«پس می‌خوای من اونو بکشم؟» شانگوان با لحنی ساده پرسید، انگار که کشتن یک نفر اصلاً برایش سخت نیست. «با حمایت خانواده‌م، حتی اگر اون رو جلوی این همه آدمم بکشم، نباید مشکلی برام پیش بیاد.»

«چی؟ خودت می‌دونی که منظور من این نبود!» چن‌هه نمی‌توانست جز اینکه مثل دیوا...

برای خواندن نسخه‌ی کامل لطفا یک حساب کاربری بسازید. درحال حاضر می‌توانید کتاب جادوگر خون: بقا همراه یک ساکیباس را به‌صورت گروهی و با تخفیف ۱۰ لی ۳۰ درصد خریداری کنید. بعد از یک‌ماه نیز تخفیفات روزانه ۵۰ درصدی برای شما فعال می‌شود.

کتاب‌های تصادفی